Radio programme reading v1 (28min)
۱ در این هنگام هزاران نفر گرد آمده بودند، این بار آنقدر مردم زیاد بود که همدیگر را زیر پا می کردند، عیسی اولتر از همه به شاگردان خود گفت: «خود را از خمیرمایۀ فریسیان که ریاکاری است، دور نگهدارید. ۲ هر چه پوشیده است عاقبت پرده از رویش برداشته خواهد شد و هر چه پنهان است آشکار خواهد شد. ۳ پس آنچه را که در تاریکی گفته اید، در روشنایی روز شنیده خواهد شد و آنچه را که پشت درهای بسته آهسته گفته اید بر بامها با صدای بلند اعلام خواهد شد.
۴ به شما که دوستان من هستید، می گویم از کسانی که جسم تان را می کُشند و دیگر چیزی از دست شان بر نمی آید، نترسید. ۵ شما را آگاه می سازم که از چه کسی باید بترسید: از آن کسی بترسید که پس از کُشتن قدرت دارد به دوزخ اندازد. بلی، می گویم از او باید بترسید! ۶ آیا پنج گنجشک به دو پول فروخته نمی شود؟ اما هیچ کدام از گنجشکها از نظر خدا دور نیستند. ۷ چون دانه دانه موهای سر شما شمرده شده است، پس نترسید؛ زیرا ارزش شما بسیار بیشتر از گنجشکها است!
۸ اطمینان داشته باشید: هر کسی در برابر مردم، خود را از من بداند؛ من، پسر انسان، نیز او را در برابر فرشته گان خدا از خود خواهم دانست. ۹ اما هر کسی در برابر مردم بگوید که مرا نمی شناسد؛ من نیز او را در حضور فرشته گان خدا نخواهم شناخت. ۱۰ هر کسی بر ضد پسر انسان چیزی بگوید، بخشیده خواهد شد اما آن کسی که به روح مقدس بد بگوید، بخشیده نخواهد شد. ۱۱ وقتی شما را به کنیسه ها و به حضور حاکمان و فرمانروایان می برند، نگران نباشید که چگونه از خود دفاع کنید و چه بگویید، ۱۲ چون روح مقدس در همان لحظه به شما خواهد آموخت که چه باید بگویید.»
۱۳ مردی از میان جمعیت به عیسی گفت: «استاد، به برادر من بگو میراث پدری را با من تقسیم کند.» ۱۴ عیسی در جواب او گفت: «ای دوست، چه کسی مرا در میان شما قاضی ساخته است تا میراث شما را تقسیم کنم؟» ۱۵ بعد به مردم گفت: «هوشیار باشید! خود را از هر نوع خودخواهی دور نگهدارید، زیرا زندگی واقعی شما را اموال تان تشکیل نمی دهد و مهم نیست که شما چقدر ثروتمند هستید.» ۱۶ سپس برای آنها این مَثَل را گفت: «مرد ثروتمندی از زمین خود حاصل فراوان به دست آورد. ۱۷ او با خود فکر کرد و گفت: «حال چه کنم؟ جایی ندارم که این همه محصول را در آن بگذارم.» ۱۸ پس او با خود گفت: «خوب، فهمیدم چه کار کنم. گدامها را خراب می کنم و به جای آنها انبارهای بزرگتر می سازم تا غله و دیگر چیزها را در آنجا بگذارم. ۱۹ آن وقت به خود می گویم ای جان من، تو همه چیزهای خوب را به فراوانی جمع کرده ای که برای سالهای زیادی کفایت می کند. آسوده باش، بخور، بنوش و خوش بگذران.» ۲۰ اما خدا به او گفت: «ای نادان! همین امشب باید جان خود را تسلیم کنی، پس آنچه اندوخته ای مال چه کسی خواهد بود؟» ۲۱ این است عاقبت کسی که برای خود ثروت می اندوزد ولی پیش خدا چیزی ندارد.»
۲۲ سپس عیسی به شاگردانش گفت: «به شما می گویم پریشان غذا برای زندگی و لباس برای بدن نباشید، ۲۳ زیرا زندگی مهمتر از غذا و بدن مهمتر از لباس است. ۲۴ به زاغها فکر کنید، نه می کارند و نه درو می کنند، نه انبار دارند و نه کاهدان، ولی خدا به آنها نان می دهد. شما بسیار بیشتر از پرنده گان ارزش دارید. ۲۵ آیا یکی از شما با پریشانی می تواند لحظه یی به طول عمر خود زیاد کند؟ ۲۶ پس اگر شما کاری به این کوچکی را انجام داده نمی توانید، پس چرا در مورد چیزهای دیگر پریشان هستید؟ ۲۷ به رشد و نموی گلهای سوسن نگاه کنید. آنها کار نمی کنند و لباس نمی بافند، ولی بدانید که حتی سلیمان پادشاه هم با آن همه شکوه و بزرگی اش مانند یکی از آنها آراسته نشد. ۲۸ اگر خدا علفی را که امروز در صحرا می روید و فردا در تنور سوختانده می شود چنین می آراید، پس ای کم ایمانان، چقدر بیشتر شما را خواهد پوشانید! ۲۹ پس غم نخورید و هیچگاه برای آنچه می خورید و می نوشید تشویش نکنید، ۳۰ چون دیگر مردمان دنیا به این چیزها تشویش می کنند. پدر آسمانی شما می داند که به این چیزها محتاجید. ۳۱ در عوض پادشاهی خدا را بطلبید و دیگر چیزها نیز به شما داده خواهد شد.
۳۲ ای گلۀ کوچک نترسید، زیرا خوشی پدر شما در این است که پادشاهی اش را به شما عطا کند. ۳۳ آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید. برای خود خریطه هایی آماده کنید که کهنه نمی شوند. گنجی در بهشت برای تان ذخیره نمایید که کم نمی شود و هیچ دزدی نمی تواند به آن دست بزند یا موریانه آن را از بین ببرد. ۳۴ زیرا هر جایی که ثروت شما باشد، دل شما هم آنجا خواهد بود.
۳۵ با کمرهای بسته و چراغهای روشن آمادۀ کار باشید. ۳۶ مانند اشخاصی باشید که منتظر آمدن ارباب خود از مجلس عروسی می باشند و حاضرند که هر وقت او برسد و دروازه را بکوبد، بدون معطلی در را باز کنند تا او داخل بیاید. ۳۷ خوشا به حال غلامانی که وقتی صاحب شان می آید آنها را چشم به راه ببیند! به یقین بدانید که صاحب کمر خود را خواهد بست، آنها را بر سر دسترخوان خواهد نشانید و به خدمت آنها خواهد پرداخت. ۳۸ خوشا به حال غلامانی که وقتی صاحب شان نیمه شب و یا صبح وقت می آید و ملاحظه کند که آنها چشم به راه هستند! ۳۹ خاطر جمع باشید، اگر صاحب خانه می دانست که دزد چه ساعتی می آید، او نمی گذاشت دزد وارد خانه اش شود. ۴۰ پس آماده باشید! چون من، پسر انسان، در ساعتی می آیم که شما کمتر انتظار آن را دارید.»
۴۱ پِطرُس پرسید: «ای استاد، آیا هدف شما از این مَثَل تنها ما هستیم یا برای همه است؟» ۴۲ عیسی جواب داد: «کیست آن خدمتگار راستکار و هوشیار که صاحبش او را مقرر کند تا دیگر خدمتگاران را اداره نماید و در وقت مناسب حقوق آنها را بدهد؟ ۴۳ خوشا به حال آن غلامی که وقتی صاحبش می آید او را سر کارش ببیند! ۴۴ به یقین بدانید که صاحبش او را اداره کنندۀ تمام دارایی خود خواهد ساخت. ۴۵ اما اگر آن غلام به خود بگوید: «صاحب به این زودی نخواهد آمد.» و غلامان مرد و زن را لت و کوب کند، و خودش بخورد، بنوشد و مستی کند. ۴۶ یک روز که آن غلام انتظارش را ندارد و در ساعتی که او نمی داند، صاحبش خواهد رسید و او را جزا داده از خود دور خواهد ساخت و به این ترتیب او یکی از نافرمانان خوانده خواهد شد. ۴۷ غلامی که خواسته های صاحب خود را می داند و با آن هم برای اجرای آن هیچ کاری نمی کند زیاد شلاق خواهد خورد. ۴۸ اما کسی که نمی داند صاحبش از او چه می خواهد و مرتکب کاری می شود که سزاوار سرزنش باشد، با شلاقهای کمتر جزا خواهد دید. هرگاه به کسی زیاد داده شود از او بسیار خواسته خواهد شد. هرگاه به کسی زیادتر داده شود از او بیشتر خواسته خواهد شد.
۴۹ من آمدم تا بر روی زمین آتشی روشن کنم و ای کاش پیشتر از این روشن می شد. ۵۰ من تعمیدی در پیش دارم که باید اجرا شود و تا زمان انجام آن چقدر زیر فشار هستم. ۵۱ آیا گمان می کنید من آمده ام تا صلح بر روی زمین برقرار کنم؟ من برای تان می گویم نخیر، این طور نیست! بدانید که من آمده ام تا جدا بسازم. ۵۲ از این پس در خانوادۀ پنج نفری تفرقه خواهد افتید، سه نفر مخالف دو نفر و دو نفر مخالف سه نفر خواهند بود. ۵۳ پدر مخالف پسر و پسر مخالف پدر؛ مادر مخالف دختر و دختر مخالف مادر؛ خشو مخالف عروس و عروس مخالف خشو خواهد بود.»
۵۴ عیسی همچنان به مردم گفت: «شما، وقتی می بینید که ابرها از غرب می آیند، فوری می گویید: «باران خواهد بارید» و باران هم می بارد. ۵۵ وقتی باد از جانب جنوب می آید، می گویید: «بسیار گرم خواهد شد» و همین طور هم می شود. ۵۶ ای ریاکاران! شما که می توانید به زمین و آسمان نگاه کرده حالت آن را پیشگویی نمایید، پس چگونه از شناخت این روزگار عاجزید؟
۵۷ چرا نمی توانید راه راست را برای خود تشخیص دهید؟ ۵۸ اگر کسی بر ضد تو دعوا کند و تو را به محکمه بکشاند، کوشش کن هنوز که در راه هستی با او صلح نمایی. ورنه او تو را پیش قاضی می برد و قاضی تو را به دست نگهبان امنیتی می سپارد و او تو را به زندان می اندازد. ۵۹ بدان تا آن که پول آخر را ندهی از زندان بیرون نخواهی آمد.»