۰:۰۰ / ۰:۰۰

انجیل به گزارش لوقا

فصل چهاردهم

شِفای مرد مبتلا به مرض پندیده گی

۱ یک روز سَبَت، عیسی در حالی که مردم او را زیر نظر داشتند، برای نان خوردن به خانۀ یکی از بزرگان فریسیان رفت. ۲ عیسی در راه با مردی روبرو شد که دستها و پاهایش پندیده بودند. ۳ عیسی از علمای شریعت و فریسیان پرسید: «آیا شِفای مریضان در روز سَبَت رواست یا نه؟» ۴ آنها چیزی نگفتند. پس عیسی آن مرد را شِفا داد و رخصت کرد. ۵ بعد رو به فریسیان کرد و پرسید: «اگر پسر یا گاو یکی از شما در چاه بیافتد، آیا شما به خاطر این که روز سَبَت است در بیرون کشیدنش کاری نمی کنید؟» ۶ و آنها برای این سوال جوابی نداشتند.

مَثَل جشن عروسی

۷ وقتی عیسی دید که عده یی از مهمانان چگونه جای بالا را برای خود انتخاب می کنند، برای آنها مَثَلی آورد و گفت: ۸ «وقتی کسی تو را به محفل عروسی دعوت می کند در بالاسر خانه ننشین، زیرا امکان دارد که شخصی مهمتر از تو هم مهمان شده باشد ۹ و مهماندار بیاید و به تو بگوید: «جای خود را به این آقا بده.» در آن صورت باید با شرمنده گی در پایین مجلس بنشینی. ۱۰ پس وقتی از تو در مهمانی دعوت می شود، برو و در پایین مجلس بنشین تا وقتی مهماندار تو بیاید و بگوید: «دوست من، بفرما بالاتر بنشین.» به این گونه، دیگر مهمانان احترامی را که به تو می شود، خواهند دید. ۱۱ زیرا هر کسی خود را بزرگ سازد، خوار خواهد شد؛ و هر کسی خود را فروتن سازد، سربلند خواهد گردید.»

۱۲ پس عیسی به مهماندار خود گفت: «وقتی مهمانی شام یا چاشت ترتیب می دهی، دوستان، برادران و دیگر خویشاوندان یا همسایه گان ثروتمند خود را دعوت نکن. مبادا آنها هم از تو دعوت کنند و به این ترتیب عوض خود را بگیری. ۱۳ بلکه وقتی مهمانی می دهی بینوایان، عاجزان، اشخاص لنگ و کور را دعوت کن. ۱۴ آنگاه خوشبخت خواهی بود، چون آنها چیزی ندارند که به تو بدهند و تو در آن روزی که عادلان زنده می شوند، عوض خواهی گرفت.»

جشن پادشاهی خدا

(همچنان در متی ٢٢: ۱ - ۱۰)

۱۵ یکی از کسانی که با عیسی نشسته بود، بعد از شنیدن این سخنان، گفت: «خوشا به حال آن کسی که در پادشاهی خدا، نان بخورد.» ۱۶ عیسی در جواب او گفت: «یک نفر مهمانی بزرگ ترتیب داد و مردم زیادی را دعوت کرد. ۱۷ در وقت شام، غلام خود را با پیغامی نزد دعوت شده گان فرستاد تا به آنها بگوید که بیایند زیرا همه چیز آماده است. ۱۸ اما هر یک از آنها بهانه یی آورد. اولین گفت: «من یک قطعه زمینی خریده ام و باید بروم به آن نظری بیندازم. خواهش می کنم عذر مرا قبول کنید.» ۱۹ دومین گفت: «من پنج جوره گاو خریده ام و می روم آنها را امتحان کنم. خواهش می کنم مرا ببخشید.» ۲۰ نفر دیگر گفت: «من نو عروسی کرده ام، پس نمی توانم بیایم.» ۲۱ وقتی آن غلام برگشت و بهانه هایی را که آنها گفته بودند به صاحب خود رساند، صاحب عصبانی شد و به او گفت: «زود به کوچه ها و پس کوچه های شهر برو و بینوایان، شلان، اشخاص کور و لنگ را پیش من بیاور.» ۲۲ غلام گفت: «صاحب، امر تو اطاعت شد اما هنوز هم جای است.» ۲۳ صاحب به غلام گفت: «به راه ها و کوچه باغها برو و با اصرار همه را دعوت کن که بیایند تا خانۀ من پُر شود. ۲۴ بدانید که هیچ یک از آن کسانی که دعوت کرده بودم، مزۀ این مهمانی را نخواهند چشید.»»

بهای پیروی از مسیح

(همچنان در متی ۱۰: ٣۷ - ٣۸)

۲۵ در راه گروه زیادی عیسی را همراهی می کردند. او رو به آنها کرد و گفت: ۲۶ «اگر کسی پیش من بیاید و از پدر و مادر، زن و فرزندان، برادران و خواهران و حتی جان خود نگذرد، نمی تواند شاگرد من باشد. ۲۷ کسی که صلیب خود را بر ندارد و با من نیاید، نمی تواند شاگرد من باشد. ۲۸ اگر کسی از شما به فکر ساختن یک بُرج باشد، آیا اول نمی نشیند و خرج ساختن آن را برآورد نمی کند تا ببیند آیا توان آن را دارد که بُرج را بسازد یا نه؟ ۲۹ زیرا اگر پایۀ آن را بگذارد و بعد نتواند آن را به پایان برساند، هر کسی که او را ببیند، خواهد خندید ۳۰ و خواهد گفت: «این مرد، ساختن یک بُرج را شروع کرد ولی نتوانست آن را تمام کند.» ۳۱ یا کدام پادشاه است که به جنگ پادشاه دیگر برود، بدون آن که اول بنشیند و سنجش کند که آیا با ده هزار سپاهی که دارد، می تواند به جنگ لشکر بیست هزار نفری برود؟ ۳۲ پس اگر توان آن را نداشت، پیش از آن که نزدیک دشمن برسد، یک نماینده روان کرده و تقاضای صلح می کند. ۳۳ همین گونه، اگر شما حاضر نیستید که همه دارایی خود را از دست بدهید، نمی توانید شاگرد من باشید.

نمک بی مزه

(همچنان در متی ۵: ۱٣ و مرقُس ۹: ۵۰)

۳۴ نمک چیزی خوب است اما اگر مزۀ خود را از دست بدهد چگونه می توان آن را دوباره مزه دار ساخت؟ ۳۵ دیگر نه برای زمین فایده یی دارد و نه برای ساختن کود مفید می باشد، تنها باید آن را دور انداخت. هر کس گوش شنوا دارد، بشنود.»

مطالب مرتبط

عیسی تمام مردم دنیا را دعوت می‌کند

عیسی تمام مردم دنیا را دعوت می‌کند (آرامش و شادی در مسیح)
هیچ انسانی نمی‌تواند داخل آسمان شود مگر آنکه خدا او را دعوت کرده باشد. اما انسان می‌‌تواند این دعوت را رد کند. هیچ انسانی نمی‌تواند خود را نجات دهد؛ اما می‌‌تواند خود را از نجات محروم سازد، مسیح در ابتدا ما را طرد نمی‌کند. این ما هستیم که مسیح را رد می‌‌کنیم. عیسی فرمود- هر که به جانب من آید به من ایمان بیاورید، او را از این دعوت بیرون نخواهم نمود. آنکه به پسر ایمان آورده باشد، حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاورد، حیات را نخواهد دید، بلکه غضب خدا بر او می‌‌ماند. مسیح نیز ما را به جهان فرستاد تا همنوعان خود را به ضیافت او دعوت نماییم. آخرین بار که کسی را به ضیافت مسیح دعوت کرده‌ایم، کی بود؟

برنامه رادیویی با خواندن آیه ۱۵-۲۴ (۳۰ دقیقه)

آیا شما از جمله‌ای خوشا به حال‌ها هستید؟

آیا شما از جمله‌ای خوشا به حال‌ها هستید؟ (باشما)
فقیر بودن در روح به معنی خالی شدن از خود است. پیش از آنکه بتوانیم با برکات خدا پُر شویم، اول باید خالی شویم. هر انسانی به طور طبیعی پُر از خودخواهی و تکبر است. این امر انسانیت کهنۀ یا طبیعت قدیمی نامیده می‌‌‌‌‌‌شود. عیسی مسیح در قدم اول طبیعت گناهکار ما را محکوم می‌‌‌‌‌‌کند، سپس کسانی را که فقیر در روح اند نجات می‌‌‌‌‌‌دهد. بنابراین، فقیر بودن در روح به این معنی نیز هست که اعتراف کنیم که سزاوار محکومیت هستیم. در ضمن، به این معنی است که اعتراف کنیم که در خطایا و گناهان مُرده‌ایم.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱۱ (۲۸ دقیقه)

سفر علی به اروپا

سفر علی به اروپا (رنگ زندگی )
بودن در جنب خانواده، شیرین و لذت بخش و دور شدن از فامیل، بخصوص فرزندان، برای یک پدر درد آور است. گر چه یک پدر به خاطر آسایش و آیندۀ فرزندانش، فرسنگ‌ها راه را می‌پیمایند، درد سر‌های بزرگ و رنج‌های بیشماری را متحمل می‌شوند، پشیمانی‌ها و پریشانی‌های زیادی را تجربه می‌کنند. شاید هم با از دست دادن چیز‌های زیادی بتواند آنچه را که می‌خواهد بدست بیاورد. گرمی آغوش خانواده، شیرینی لبخند‌ها و مهربانی‌های مادر، خواهر، و برادر و سخنان سخت آموزنده و پر از محبتِ پدر را تنها زمانی می‌توان احساس کرد و به اهمیت آن پی برد که دور از آغوش خانواده در مسافرت و سختی‌ها قرار داشته باشیم. برای فهمیدن اصل مطلب از شما خواهش می‌کنیم که به این برنامه گوش بدهید. تشکر!

برنامه رادیویی درباره آیه ۲۸ (۲۹ دقیقه)

مثال ها در باره ای ملکوت خدا

مثال ها در باره ای ملکوت خدا (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
یک بار عیسی مسیح در میان رهبران یهودی بود، او آنها را نصیحت کرد که همیشه مهمانان را پذیرایی و خدمت کنند. و سپس به صاحب خانه اشاره کرد و گفت، هر وقتی که می‌‌خواهی یک مهمانی بزرگ برگزار کنی فقرا را نیز در مهمانی ات دعوت کن. بعداً عیسی مسیح مردم را به پادشاهی خداوند دعوت کرد، او خودش را نان حیات خطاب کرد. عیسی مسیح قدرت خدا است، او قدرت خدا را دارد، و می‌‌توانست طوفان را فقد با گفتن "آرام شو" متوقف سازد و با گفتن " بلند شو" مرده را زنده گرداند. او بیشترین قدرت را در این جهان داشته است.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱-۳۵ (۳۰ دقیقه)

برتری جویی و فروتنی

برتری جویی و فروتنی (زندگی عیسای مسیح)
درکهای مختلف از غرور و فروتنی در فرهنگهای مختلف وجود دارد. عیسای مسیح در لوفا فصل ۱۴ آیه‌های ۷-۱۴ درین مورد به ما درس می‌دهد. وقتی ما خود را بالاتر از دیگران یا بهتر از دیگران می‌دانیم، این به معنای آن است که ما به موقف، کار یا تحصیل یا ملیت خود مغرور هستیم. دیگران در مورد موفقیتها یا چیزهایی که که ما به آن مغرور هستیم فکر نمیکنند، آنها شیوه زندگی ما را می‌بینند، متوجه اعمال ما هستند. دیگران محبت، فیض و بخشش ما را می‌بینند. عیسای مسیح فروتن ترین فرد در تاریخ دنیا بود چون او جان خود را برای ما و برای گناهان ما در صلیب داد و در روز سوم زنده شد. ما می‌توانیم از طریق ایمان به عیسای مسیح فروتن شویم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۷-۱۴ (۵۹ دقیقه)

پادشاهی خدا

پادشاهی خدا (زندگی عیسای مسیح)
عیسای مسیح یک درس مهم در مورد پادشاهی خدا به ما می‌دهد. خدا ما به پادشاهی خود دعوت می‌کند اما تنها از طریق ایمان به عیسای مسیح است که ما شامل پادشاهی خدا شده می‌توانیم. جشن پادشاهی خدا به معنای توبه کردن و ایمان آوردن به عیسای مسیح منحیث نجات دهنده ماست. عیسای مسیح همه را دعوت می‌کند که به او ایمان بیاورد و صاحب زندگی جاوید شود.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۱۵-۲۴ (۶۰ دقیقه)

عیسی مسیح یگانه کسی است که میتواند صلح و آرامش در زندگی ما به ارمغان بیاورد.

عیسی مسیح یگانه کسی است که میتواند صلح و آرامش در زندگی ما به ارمغان بیاورد. (باشما)
خوانندگان عزیز! ضمن تماس با دوستان گرامی ما از طریق تلفون یک تعداد شان از مشکلات وسختی‌های زندگی شان با ما صحبت نمودند و یکی از دوستان دیگر که خودشان در یکی از کشور‌های خارجی مسافر هستند، خبر شده اند که مادر شان و یکی از خویشاوندان بسیار نزدیک دیگر شان در افغانستان فوت نموده است و ما نیز با شنیدن این خبر بسیار جگر خون شدیم با وجود اینکه ما نمیتوانیم به آسانی کسی را تسلی بدهیم با آن هم برای دوست عزیز ما دعا کردیم تا خداوند، عیسی مسیح ایشان را تسلی و آرامش ببخشد. ما می‌‌‌‌دانیم که زندگی ما پُر از مشکلات و سختی هاست و شکر می‌‌‌‌کنیم به وجود آنعده از دوستانی که به مسیح امید دارند، بخاطری که خداوند ما عیسی مسیح نسبت به تمام مشکلات بزرگتر است و او می‌‌‌‌تواند که بار تمام غم‌های ما را به دوش خود بگیرد و ما را آرامش بدهد. دوستان گرامی! وقتی خودم به عیسی مسیح ایمان آوردم واقعاً این را چشیدم که می‌‌‌‌توانم تمام سختی‌ها و مشکلاتی را که دارم و زور خودم نمیرسد که دیگر آنها را حمِل کنم، آنها را به پای صلیب عیسی مسیح بگذارم. بسیاری چیز هاست که ما نمیتوانیم آنها را حمل کنیم مگر خدا را شکر که عیسی مسیح را داریم و عیسی مسیح می‌‌‌‌گوید که من همیشه با شما می‌‌‌‌باشم و هرگز شما را ترک نمیکنم و عیسی مسیح بار‌ها گفته است که من شما را آرامش می‌‌‌‌دهم، آرامشی که مافوق جمیع عقل است و باز هم دعا می‌‌‌‌کنیم که خداوندا تو این برادر ما را آرامش بده و تمام رنج و غمش را بگیری و می‌‌‌‌دانیم که هیچ کسی نمیتواند جای مادرش را پُر کند مگر ما دعا می‌‌‌‌کنیم که تو همان خالیگاه را در زندگی اش با محبت بیکران خود پُر بسازی . یکی از دوستان دیگر ما در یکی از کشور‌های همسایه مهاجر و مسافر هستند به ما زنگ زده بودند و واقعاً، وقتی حرف میزد می‌‌‌‌توانستم رنج و غم را از آواز شان احساس کنم و گفتند که بسیار مشکلات و سختی‌ها را متحمل شده اند و از ما خواستند که دعا کنیم تا صلح و آرامش در وطن حکمفرما شود زیرا من بسیار از این مشکلات و سختی‌های غربت خسته شده ام و می‌‌‌‌بینیم که هیچ کس حتی منحیث یک انسان با من رفتار نمیکند و همه ما را به چشم مزدور و کارگر می‌‌‌‌بینند. ما مسیحیان همانطوری که همیشه برای وطن و مردم خود دعا می‌‌‌‌کنیم باز هم می‌‌‌‌خواهیم که همه برای ایجاد صلح و امنیت در وطن عزیز ما دعا کنیم و زمانی که من مشکلات این برادر عزیز خود را شنیدم از عمق دل برایش دعا کردم و بعد از آن وقتی مصروف خواندن کلام خداوند بودم، خداوند هدایتم کرد تا جای‌های از کلام خداوند را بخوانم و یادداشت کنم و بعضی وقت‌ها باید اینرا اقرار کنیم که بسیار خوب است که ما دعا می‌‌‌‌کنیم که خداوند صلح و آرامش را در وطن ما بیاورد ولی در پهلوی آن باید ما اجازه بدهیم که سرور صلح و سلامتی، عیسی مسیح، حکمراوای زندگی ما باشد. ما چطور می‌‌‌‌توانیم که صلح و سلامتی را بخواهیم ولی پادشاه و سرور صلح و سلامتی را از زندگی خود دور نگاه کنیم. عیسی مسیح آمد تا به ما صلح وآرامش بدهد اگر شما انجیل مقدس را بخوانید در هیچ دین و مذهب و جایی و راهی نمیگوید که دشمنت را محبت کن و اگر کسی به رویت با سیلی می‌‌‌‌زند طرف دیگر رویت نیز برایش بگیر. این را هیچ دین ومذهب و راهی به ما یاد نمیدهد مگر عیسی مسیح خداوند نه تنها اینرا برای ما تعلیم داده بلکه به ما قدرت انجام این کار را نیز می‌‌‌‌دهد که ما واقعاً از دل و جان همسایۀ خود را محبت کنیم و اکنون می‌‌‌‌خواهیم که از کلام خداوند بخوانیم: انجیل لوقا فصل 14 از آیات 16 تا 24 :  ۱۶ عیسی در جواب او این داستان را بیان کرد: “شخصی ضیافت مفصلی ترتیب داد و بسیاری را دعوت کرد.  ۱۷ وقتی همه چیز آماده شد، خدمتکار خود را فرستاد تا به مهمانان اطلاع دهد که وقت آمدنشان فرا رسیده است .  ۱۸ اما هر یک از دعوت شدگان به نوعی عذر و بهانه آوردند. یکی گفت که بتازگی قطعه زمینی خریده است و باید برود آن را ببیند.  ۱۹ دیگری گفت که پنج جفت گاو خریده است و باید برود آنها را امتحان کند.  ۲۰ یکی دیگر نیز گفت که تازه ازدواج کرده و به همین دلیل نمی تواند بیاید.  ۲۱ ”خدمتکار بازگشت و پاسخ دعوت شدگان را به اطلاع ارباب خود رسانید. ارباب عصبانی شد و به او گفت : فوری به می‌‌‌‌دانها و کوچه‌های شهر برو و فقرا و مفلوجان و شلان و کوران را دعوت کن !  ۲۲ وقتی این دستور اجرا شد، باز هنوز جای اضافی باقی بود.  ۲۳ پس ارباب به خدمتکارش گفت : حال به شاهراه‌ها و کوره راه‌ها برو و هر کی را می‌‌‌‌بینی به اصرار بیاور تا خانه من پر شود.  ۲۴ چون از آن کسانی که دعوت کرده بودم ، هیچیک طعم خوراکهایی را که تدارک دیده ام ، نخواهد چشید!” دوستان عزیز! طوری که در کلام خداوند در انجیل متی فصل 11 آیۀ 28 عیسی مسیح می‌‌‌‌فرماید: ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، نزد من بیائید و من شما را آرامش می‌‌‌‌دهم. این تمامی زحمتکشان و گرانباران کی‌ها هستند؟ ما هستیم ! ما افغان‌های هستیم که سالها رنج برده ایم و سالها جنگ را دیده ایم، کدام خانوادۀ را سراغ دارید که کشته و زخمی نداده باشد و یا مفلوج و معیوب در خانه‌های خود نداشته باشیم؟ من بیاد دارم که در یک روز زمانی که راکت اصابت کرد دو خانم‌های ماما هایم کشته شدند و بعداً یکی از ماما هایم که صرف یک پسر داشت و چند دختر جوان، به پسرش گفت که برو و خواهرت را با شوهرش که در منطقۀ شان جنگ است به خانه ما بیاور تا کدام حادثۀ اتفاق نیافتد ولی زمانی که پسر مامایم می‌‌‌رود، در راه بازگشت در اثر اصابت راکت یکجا با داماد مامایم کشته می‌‌‌شوند. ما و شما تمام ما رنج داریم، تمام ما درد داریم و عیسی مسیح نیز ما را صدا می‌‌‌زند که ای تمامی زحمتکشان و گرانباران نزد من بیائید و من شما را آرامش می‌‌‌دهم و دعای من اینست که خداوند چشم ما و شما را باز کند تا واقعاً با تمام وجود صدای خداوند را بشنویم و بیائیم پیش خداوندی که سرور سلامتی است. خداوندی که ما را دوست دارد. خداوندی که می‌‌‌خواهد ما را آرامش بدهد. در انجیل متی فصل 9 آیۀ 36 می‌‌‌خوانیم که: دل او بشدت برای مردم می‌‌‌سوخت ، زیرا مشكلات فراوان داشتند و نمی دانستند به كجا بروند و از چه كسی كمك بخواهند. آنها مانند گوسفندانی بی چوپان بودند. دوستان عزیز! آیا ما و شما مانند گوسفندان بی چوپان نیستیم؟ ما و شما می‌‌‌بینیم که قدرت‌های دنیا در کشور ما آمده اند ولی هنوز هم ما آرامش نداریم، ما می‌‌‌خواهیم به هر ترتیبی که باشد صلح و آرامش را در کشور خود داشته باشیم ولی نمیتوانیم. چرا ؟؟؟ بخاطری که سرور صلح و سلامتی، عیسی مسیح در زندگی ما نیست ! از شما دوست‌های عزیز که واقعاً کلام خدا را می‌‌‌دانید و واقعاً به عیسی مسیح ایمان آورده اید و کسانی که واقعاً از غم نجات یافته اید و حال امیدی دارید و نا امید نیستید، می‌‌‌خواهیم که یکجا با ما دعا کنید و لطفاً کلام خداوند را در دسترس مردم عزیز ما قرار بدهید و محبت خدا را برایشان برسانید تا اینکه واقعاً مردم ما چشم و گوش شان باز شود و صدای قشنگ خداوند را که می‌‌‌گوید: ای تمامی زحمتکشان و گرانباران نزد من بیائید و من شما را آرامش می‌‌‌دهم، بشنوند و محبت بیکران خداوند را در عیسی مسیح ببینند. بسیاری از مردمانی هستند که می‌‌‌گویند که خدا محبت است، سوال ما اینست که محبت خدا را در کجا می‌‌‌بینید؟ من منحیث یک مسیحی محبت خدا را در صلیب عیسی مسیح می‌‌‌بینیم! که خداوند آنقدر ما را محبت کرد که حتی خودش بخاطر کفارۀ گناهان ما در این دنیا آمد و کفارۀ گناهان ما را در صلیب عیسی مسیح پرداخت. بخاطری که ما بخشیده شویم. ما از شما دوستان عزیز خواهش می‌‌‌کنیم که در عین زمانی که دعا می‌‌‌کنید که خداوند صلح و آرامش را در وطن ما بیاورد، دعا کنید که خداوند ما را قدرت بدهد تا واقعاً چشم‌ها و گوش‌های ما باز شود تا به دعوت خدا جواب بگوئیم نه مانند اشخاصی که عیسی مسیح دربارۀ شان به مردم گفت، که ضیافت است و مردم زیاد دعوت شده اند ولی متأسفانه مردم عذر و بهانه می‌‌‌اورند. یکی می‌‌‌گوید تازه ازدواج کرده ام دیگری می‌‌‌گوید گاو خریده ام و می‌‌‌رویم تا گاو هایم را ببینم و نمیتوانم بیایم و ما افغان‌ها هم هزار‌ها عذر و بهانه داریم که به حضور خداوند می‌‌‌اوریم. یکی می‌‌‌گوید انجیل منسوخ شده، دیگری می‌‌‌گوید دین عیسی مسیح منسوخ شده، و یکی یک رقم بهانه و دیگری قسمی دیگری بهانه می‌‌‌اورد و بسیاری از مردم ما هستند که می‌‌‌خواهند بر ضد عیسی مسیح ایستاد شوند و بجای اینکه بگویند که خداوندا ما به آرامش ضرورت داریم و صلح و آرامش ترا می‌‌‌خواهیم، ما به بخشش و امید و روح تو ضرورت داریم که به ما بدهی زیرا حال روح انسانی و دنیوی خود ما ، ما را هدایت می‌‌‌کند و به همان خاطر است که ما کشت و خون راه انداخته ایم، به همان خاطر است که دلسوزی نداریم به همان خاطر است که ما می‌‌‌خواهیم مردم را از بین ببریم و در آخر هم هیچ چیزی نداریم، بر ضد خدا حرف می‌‌‌زنند. کسانی را می‌‌‌شناسیم که بخاطر قدرت، دارایی، مقام و چوکی مردمان را قتل عام کردند و چی کار‌های نبود که نکرده باشند ولی باز هم امروز هیچ چیزی ندارند و اگر دارند آن چیز‌ها را فردا نمی داشته باشند. مگر دوست‌های عزیز ما و شما به بخشش ضرورت داریم به امید ابدی ضرورت داریم، امید این دنیا، امید فانی است و زود از بین می‌‌‌رود و باز هم می‌‌‌گوئیم که ما به روح خدا ضرورت داریم. روح انسانی و روح دنیوی و روح شریر ما را به طرف بدی‌ها، به طرف قتل، کشتار، دزدی، از بین بردن، غرور و دروغ می‌‌‌کشاند. مگر روح خداست که به ما قدرت می‌‌‌دهد تا دیگران را و حتی دشمنان خود را دوست داشته باشیم. پس دوستان عزیز! نه تنها ما و شما دعا کنیم بلکه آنچه وظیفۀ ماست باید آنرا انجام بدهیم. وظیفۀ ما چیست؟ عیسی مسیح می‌‌‌گوید که من در پشت در قلب شما ایستاده ام و در می‌‌‌زنم و اگر شما در قلب تانرا باز کنید، داخل زندگی شما می‌‌‌شوم و با شما می‌‌‌باشم و زیست می‌‌‌کنم. خداوند نمیخواهد که با شمشیر و تیر و کمان و گرز و جزیه و توپ و تفنگ داخل قلب ما شود. بلکه می‌‌‌فرماید که من پشت در قلبت ایستاده ام و منتظر هستم تا در قلبت را باز کنی تا من داخل زندگی تو شوم. وقتی که روح خدا در زندگی ما داخل می‌‌‌شود آنوقت است که ما را هدایت نیز می‌‌‌نماید و برای ما قدرت می‌‌‌دهد. پس لطفاً مانند اشخاصی که عیسی مسیح داستان شانرا گفت، نباشید و عذر و بهانه نیاورید.لطفاً اجازه بدهید تا صلح و سلامتی در وطن ما وارد شود و هرکدام ما باید به روح خدا اجازه بدهیم تا ما را هدایت کند. بخشش و مهربانی داشته باشیم و واقعاً حتی دشمنان خود را محبت کنیم. برای همسایۀ خود دعای خیر کنیم کلام خدا می‌‌‌فرماید که همسایه ات را مثل خودت دوست داشته باش. خداوندت را با تمام وجود، قلب، عقل و فکر و زندگی دوست داشته باش. اما متأسفانه بسیاری از مردم‌ها کلام خدا را می‌‌‌شنوند ولی باز هم در ترس می‌‌‌باشند و نمیتوانند دربارۀ کلام خدا به دیگران بگویند. چرا ؟؟؟ بخاطری که سایر مردمان به آنها اجازه نمیدهند و ما و شما نمیتوانیم که تا ابد آرام باشیم. هفتۀ پیشتر پیش خود فکر می‌‌‌کردم که واقعاً انجیل و محبت خدا چقدر قشنگ است که آمد تا ما را محبت کند و من که یک مسیحی هستم هرگز به ضد دولت و مردم خود و یا بر ضد همسایه نیستم و بوده نمیتوانم بلکه خداوند می‌‌‌گوید که همسایه ات را مانند خود محبت کن به رهبر هایتان احترام داشته باش، اگر کسی به رویت با سیلی زد روی دیگرت را هم بگیر. از این کرده قشنگی و مقبولی و آرامش در کجاست؟ اگر ما واقعا ً بتوانیم دیگران را ببخشیم، خداوند محبت خود را از طریق ما به مردم نشان می‌‌دهد و وقتیکه دیگران محبت خدا را در ما ببینن می‌‌توانند از ما سوال کنند و ما خواهیم توانست که محبت خدا را با آنها نیز شریک بسازیم و بیاد داشته باشید که ما نمیتوانیم زندگی مردم را تبدیل کنیم، کلام خداست که تبدیل می‌‌کند. همانطوری که زندگی مرا و می‌‌لیون‌ها می‌‌لیون انسان دیگر را تبدیل کرد. پس دوستان عزیز لطفاً نه تنها دعا کنید بلکه اجازه بدهید که خداوند در زندگی تان کار کند و خداوند از شما استفاده کند تا شما محبت خدا را به دیگران برسانید. می‌‌خواهیم از انجیل متی فصل 25 از آیۀ 1 تا 13 بخوانیم : ۱ وقایع ملکوت خدا شبیه ماجرای ده دختر جوانی است که ندیمه‌های عروس بودند. این ندیمه‌ها چراغهای خود را روشن کردند تا به پیشواز داماد بروند. ۲ پنج تن از این ندیمه‌ها که عاقل بودند، ۳ در چراغهای خود روغن کافی ریختند تا ذخیره داشته باشند؛ ۴ اما پنج تن دیگر که نادان بودند، روغن کافی نریختند.  ۵ چون آمدن داماد بطول انجامید، ندیمه‌ها را خواب در ربود. ۶ اما در نیمه‌های شب ، در اثر سروصدا از خواب پریدند: داماد می‌‌آید! برخیزید و به پیشوازش بروید!  ۷ ندیمه‌ها فوراً برخاستند و چراغهای خود راآماده کردند. ۸ پنج دختری که روغن کافی نیاورده بودند، چون چراغهایشان خاموش می‌‌شد، از پنج دختر دیگر روغن خواستند. ۹ ولی ایشان جواب دادند: اگر از روغن خود به شما بدهیم ، برای خودمان کفایت نخواهد کرد. بهتر است بروید و برای خودتان بخرید. ۱۰ ولی وقتی آنان رفته بودند، داماد از راه رسید و کسانی که آماده بودند، با او به جشن عروسی داخل شدند و در بسته شد. ۱۱ کمی بعد، آن پنج دختر دیگر رسیدند و از پشت در فریاد زدند: آقا، در را باز کنید!  ۱۲ اما جواب شنیدند: بروید! دیگر خیلی دیر شده است ! ۱۳پس شما بیدار بمانید و آماده باشید چون نمی دانید در چه روز و ساعتی من باز می‌‌گردم . دوستان عزیز می‌‌خواهیم باز هم بگوئیم که امروز دَرِ توبه باز است. امروز هنوز هم عیسی مسیح پشت در قلب تان ایستاده است و در می‌‌کوبد. نشود روزی که دیر شود و نتوانیم وارد ملکوت خداوند و آرامش ابدی وی شویم. پس لطفاً دوست‌های عزیز اجازه بدهید که خداوند زندگی تانرا تبدیل کند تا دیر نشده و تا وقتیکه در باز است توبه کنید و آن وقت است که صلح و آرامش واقعی نه تنها در زندگی ما بلکه از ما شروع شده به فامیل‌های ما و از فامیل‌های ما به همسایه‌های ما و از همسایه‌های ما به خویش وقوم ما، به قریۀ ما، به شهر ما و به وطن ما می‌‌رسد. پس دوست‌های عزیز اجازه بدهید که این صلح و آرامش به وطن ما بیاید. ما تا آخر نمیتوانیم برادر کشی کنیم و پر از نفرت باشیم و اگر پر از نفرت باشیم وای به حال ما بخاطریکه نه به خود، نه به اولاد خود و نه به همسایۀ خود دل می‌‌سوزانیم و روزی می‌‌اید که خداوند دیگر به ما دلسوزی نکند و اگر ما واقعاً اجازه بدهیم که خداوند کار را در زندگی ما شروع کند و صلح و آرامش را در قلب و زندگی ما بیاورد، این صلح و آرامش مانند چاینکی است که می‌‌جوشد و آب آن می‌‌ریزد تا به دیگران نیز برسد و واقعاً وطن عزیز ما روی آرامش را خواهد دید. ما امید داریم و به همین خاطر است که امروز همه ما ایستاده ایم و خدمت خداوند را می‌‌کنیم و مثل ما هزار‌ها و صد‌ها برادر و خواهر مسیحی ما هستند که واقعاً قلب خود را به عیسی مسیح سپرده اند و می‌‌خواهند خدمت کنند. پس ما شما دوستان عزیز را تشویق می‌‌کنیم که اگر شما عیسی مسیح را می‌‌شناسید آن محبت و آرامش را تنها برای خود نگاه نکنید بلکه به دیگران برسانید و اگر شما تا به امروز محبت خدا را نچشیده اید از شما دعوت می‌‌کنیم ، خواهش می‌‌کنیم و عذر می‌‌کنیم که یکبار انجیل مقدس را بخوانید و محبت بیکران خدا را ببینید و آرامش خداوند را که مافوق جمیع عقل است یعنی بالاتر از عقل بشر است، بچشید. زبور نویس نیز در کلام خدا می‌‌گوید که بچشید و ببینید که خداوند نیکوست. دوستان عزیز ! دعای ما اینست که ما و شما محبت خدا را بچشیم و ببینیم که خداوند نیکوست و واقعاً زمانیکه ما عیسی مسیح را که شاۀ صلح است، در زندگی خود داشته باشیم اصلاً مشکلات و سختی‌ها دیگر برای ما اهمیتی نمیداشته باشد و در عیسی مسیح است که ما آرامش داریم و مفهوم و مزیت زندگی را درک می‌‌کنیم. وقتی که عیسی مسیح را داریم دیگر مانند سابق مشکلات نمیداشته باشیم مثلاً وقتی که مسیح را نداشته باشیم اگر کدام مشکلی به ما پیش می‌‌آید کوشش می‌‌کنیم که انتقام بگیریم و اگر بخواهیم و یا نخواهیم این در خون ماست و می‌‌خواهیم انتقام بگیریم و مشکل خورد نمیشود بلکه کلانتر شده می‌‌رود مگر وقتی که مسیح را داریم و با کسی به مشکلی مواجه می‌‌شویم ما چه می‌‌کنیم؟ عیسی مسیح می‌‌فرماید: ببخش تا بخشیده شوید، پس ما می‌‌بخشیم و زمانی که بخشیدیم فکر کنید که مشکل چقدر کمتر بلکه از بین می‌‌رود. ما می‌‌دانیم که این امری بسیار مشکل است ولی زمانی که ما مسیح را داریم می‌‌توانیم اینکار را انجام بدهیم و قدرت بخشش را می‌‌داشته باشیم زیرا عیسی مسیح خود سرور صلح و سلامتی است و این قدرت را به ما می‌‌دهد که ما واقعاً صلح و سلامتی داشته باشیم.

برنامه رادیویی شامل آیه ۱۶-۲۴ (۳۰ دقیقه)

چطور  پول خود را مصرف کنیم

چطور پول خود را مصرف کنیم (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۸-۳۰ (۲۹ دقیقه)