۰:۰۰ / ۰:۰۰

انجیل لوقا

فصل هجدهم

قاضی نادرست و بیوه زن

۱عیسی برای آنها مَثَلی آورد تا نشان دهد که باید همیشه دعا کنند و هرگز دلسرد نشوند. ۲او فرمود: «در شهری قاضی ای بود که نه ترس از خدا داشت و نه توجهی به خلق. ۳در همان شهر بیوه زنی زندگی می کرد که پیش او می آمد و از دست دشمن خود شکایت می کرد. ۴قاضی تا مدت زیادی به شکایت او توجهی نکرد اما آخر پیش خود گفت: «درست است که من ترسی از خدا و توجهی به خلق خدا ندارم، ۵اما این بیوه زن مایۀ دردسر من شده است و برای اینکه با اصرار خود مرا به تنگ نسازد به داد او خواهم رسید.»»

۶عیسی خداوند فرمود: «آنچه را قاضی بی انصاف گفت شنیدید. ۷آیا خدا به داد خواهی برگزیدگان خود که شب و روز به درگاهش عذر و زاری می کنند توجه نخواهد کرد و آیا برای کمک به آن ها عجله نخواهد نمود؟ ۸بدانید که او بزودی و به نفع آنها دادرسی خواهد کرد. اما وقتی پسر انسان می آید آیا اثری از ایمان بر روی زمین خواهد یافت؟»

عبادت یک فریسی و یک جزیه گیر

۹همچنین عیسی برای کسانی که از نیکی خود مطمئن بودند و سایرین را از خود پست تر می شمردند این مَثَل را آورده گفت: ۱۰«دو نفر برای دعا به عبادتگاه رفتند، یکی فریسی و دیگری جزیه گیر بود. ۱۱آن فریسی ایستاد و با خود دعا کرد و گفت: «ای خدا، تو را شکر می کنم که مانند دیگران، حریص و نادرست و زناکار و یا مانند این جزیه گیر نیستم. ۱۲هفته ای دو بار روزه می گیرم. ده یک همۀ چیزهائی را که به دست می آورم می دهم.» ۱۳اما آن جزیه گیر دور ایستاد و جرأت نگاه کردن به آسمان را نداشت بلکه به سینۀ خود می زد و می گفت: «ای خدا، بر منِ گناهکار رحم کن!» ۱۴بدانید که این جزیه گیر بخشوده شده به خانه رفت و نه آن دیگری. هر که خود را بزرگ نماید خوار خواهد شد و هرکه خود را خوار سازد سرافراز خواهد گردید.»

عیسی کودکان را برکت می دهد

(همچنین در متی ۱۹: ۱۳ - ۱۵ و مرقُس ۱۰: ۱۳ - ۱۶)

۱۵مردم حتی کودکان را به حضور عیسی می آوردند تا بر آن ها دست بگذارد اما شاگردان وقتی این را دیدند آن ها را سرزنش کردند. ۱۶اما عیسی کودکان را پیش خود خواست و فرمود: «بگذارید کودکان پیش من بیایند و مانع آنها نشوید، چون پادشاهی خدا به چنین کسانی تعلق دارد. ۱۷بیقین بدانید اگر کسی پادشاهی خدا را مانند یک کودک نپذیرد هیچوقت وارد آن نخواهد شد.»

توانگران و پادشاهی خدا

(همچنین در متی ۱۹: ۱۶ - ۳۰ و مرقُس ۱۰: ۱۷ - ۳۱)

۱۸شخصی از اشراف یهود از عیسی پرسید: «ای استاد نیکو، من برای به دست آوردن زندگی ابدی چه باید بکنم؟» ۱۹عیسی به او فرمود: «چرا مرا نیکو می گویی؟ هیچکس جز خدا نیکو نیست. ۲۰احکام را می دانی ـ زنا نکن، قتل نکن، دزدی نکن، شهادت نادرست نده، پدرت و مادرت را احترام کن.» ۲۱آن مرد جواب داد: «من از جوانی همۀ اینها را بجا آورده ام.» ۲۲عیسی وقتی این را شنید فرمود: «هنوز یک چیز کم داری، آنچه داری بفروش و میان فقرا تقسیم کن که در عالم بالا گنجی خواهی داشت و بعد بیا از من پیروی کن.» ۲۳اما او از این سخنان افسرده شد، چون مرد بسیار توانگری بود. ۲۴عیسی وقتی این را دید فرمود: «چه مشکل است ورود ثروتمندان به پادشاهی خدا! ۲۵گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از داخل شدن توانگری به پادشاهی خدا.» ۲۶شنوندگان پرسیدند: «پس کی می تواند نجات یابد؟» ۲۷جواب داد: «آنچه برای آدمیان غیرممکن است برای خدا امکان دارد!» ۲۸پِترُس گفت: «ببین، ما از همه چیز خود دست کشیده ایم و پیرو تو شده ایم.» ۲۹عیسی فرمود: «بیقین بدانید که هر کس به خاطر پادشاهی خدا، خانه یا زن، برادران، والدین یا فرزندان خود را ترک نماید، ۳۰در این دنیا چندین برابر عوض خواهد گرفت و در آخرت، زندگی ابدی نصیب او خواهد شد.»

سومین پیشگویی عیسی دربارۀ مرگ خود

(همچنین در متی ۲۰: ۱۷ - ۱۹ و مرقُس ۱۰: ۳۲ - ۳۴)

۳۱عیسی دوازده شاگرد خود را به کناری برد و به آنها فرمود: «ما اکنون به اورشلیم می رویم و آنچه انبیاء دربارۀ پسر انسان نوشته اند به حقیقت خواهد پیوست. ۳۲او به دست بیگانگان تسلیم خواهد شد، او را مسخره خواهند کرد و با او بدرفتاری نموده به رویش آب دهان خواهند انداخت. ۳۳او را تازیانه زده خواهند کشت. اما در روز سوم باز زنده خواهد شد.» ۳۴اما شاگردان از این همه، چیزی نفهمیدند و این سخن برای ایشان نامفهوم بود و درک نمی کردند که دربارۀ چه چیز صحبت می کند.

شفای گدای نابینا

(همچنین در متی ۲۰: ۲۹ - ۳۴ و مرقُس ۱۰: ۴۶ - ۵۲)

۳۵هنگامی که عیسی به نزدیکی اریحا رسید کوری در کنار راه نشسته بود و گدایی می کرد. ۳۶همین که شنید جمعیتی از آنجا می گذرد، پرسید چه شده است؟ ۳۷به او گفتند: «عیسی ناصری از اینجا می گذرد.» ۳۸پس فریاد زد: «ای عیسی، ای پسر داود، به من رحم کن.» ۳۹اشخاصی که در پیش بودند به تندی با او حرف زده گفتند: «خاموش باش»، اما او هر چه بلندتر فریاد می کرد: «ای پسر داود، به من رحم کن.» ۴۰عیسی ایستاد و امر کرد آن مرد را پیش او بیاورند. وقتی آمد از او پرسید: ۴۱«چه می خواهی برایت بکنم؟» جواب داد: «ای آقا، می خواهم بار دیگر بینا شوم.» ۴۲عیسی به او فرمود: «بینا شو، ایمانت تو را شفا داده است.» ۴۳فوراً بینایی خود را باز یافت و در حالی که خدا را تمجید می کرد به دنبال عیسی رفت. همۀ مردم به خاطر آنچه دیده بودند خدا را حمد گفتند.

مطالب مرتبط

بر من گنهکار رحم کن خدایا!

بر من گنهکار رحم کن خدایا! (آرامش و شادی در مسیح)
کلمه خوشابحال در زبان یونانی به معنای (مکریوس) می‌باشد؛ بالاترین و خوشبخترین کلمه ای است که انسان آنرا از شخصیت خدا با ایمان دریافت می‌کند. خوشابحال یعنی برکت یافته؛ وقتی این را در دل و قلب خود داشته باشید دیگر به رویداد و اوضاع بیرونی وابسته نمی باشد که چه چیزهای را دیگران بالای تان تحمیل می‌کند. حتا به کارهای نیکو خود نمی بالید و انرا با شخصی دیگر در مقایسه قرار نمیدهید. چون که کارهای نیکو ما را به خدا نمی رساند. عیسی به کسانی که به کارهای نیک خود می‌بالند و دیگران را پستر می‌شمارند؛ مثالی را از مرد فریسی و جزیه گیر بیان کرد که برای دعا به عبادگاه رفته بودند.

برنامه رادیویی درباره آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

اطفال خیابانی در هرات

اطفال خیابانی در هرات (رنگ زندگی )
صبحگاهان پیش از طلوع آفتاب اگر ازخانه سری به بیرون بزنیند، و روانۀ کوچه و سرک‌های نیمه تاریک شوید، متوجه اطفالی می‌شوید که خریطه‌های پلاستیکی بدست و به صوب کوچه‌ها پس کوچه‌ها روان هستند. برای این اطفال فصل معنای نداره و بهار، تابستان، خزان و زمستان برای شان بی تفاوت است. آنچه که برای این کودکان مهم است، جمع آوری پلاستیک از داخل سرک و خیابان هاست تا از طریق فروش آن، لقمه نانی به دست بیاورن و چاره ی زندگی شان را بکنند. توریالی یک از این اطفال است که اصطلاحا به وی اطفال خیابانی می‌گویند. او از بی پدری و نهایت فقرش می‌گوید.

برنامه رادیویی درباره آیه ۱۵-۱۷ (۲۹ دقیقه)

اصرار یک بیوه زن

اصرار یک بیوه زن (زندگی عیسای مسیح)
عیسای مسیح در لوقا فصل ۸ آیه‌های ۱-۸ یک مثل برای ما می‌گوید. معنای این مثل اینست که ما باید همیشه همه وقت دعا کنیم و باور داشته باشیم که خداوند ما را می‌شنود و او جواب دعاهای ما را می‌دهد. پیروان عیسای مسیح به خدا باور دارند، ما باید اطمینان داشته باشیم که خدا دعاهای ما را می‌شنود و ما خواست خدا را در زندگی خود می‌خواهیم. ما خواست خدا را می‌خواهیم چون خدا همه جوانب زندگی ما را بهتر از ما می‌بیند و می‌داند.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۱-۸ (۶۰ دقیقه)

چطور دعا کنیم؟

چطور دعا کنیم؟ (باشما)
بسیاری کسانیکه در وقت دعا، عبادت و پرستش، مرتکب اشتباه می‌‌‌شوند، این است که فکر می‌‌‌کنند برای دریافت پاسخی از خدا باید به طریق خاصی دعا کنند. این تیپ اشخاص فکر می‌‌‌کنند که باید کلمات خاصی را به کار برند یا به مدت طولانی یا در مکانی خاص دعا کنند. چنین چیزی ضروری نیست. خدا برحسب ایمان ما به دعاهای ما پاسخ می‌‌‌دهد، نه برحسب کلمات یا شیوه‌ای که برای دعا به کار می‌‌‌بریم. خدای ما، خدای دانای مطلق است.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱ (۲۸ دقیقه)

فریسی و جزیه گیر

فریسی و جزیه گیر (زندگی عیسای مسیح)
در لوقا فصل ۱۸ آیه‌های ۹-۱۴ یک مثال را در مورد دو نفر مختلف می‌خوانیم. یکی رهبر مذهبی که به کارها و عقل خود مغرور است و جزیه گیر که برای رحم خدا زاری می‌کند. بعضی وقتها در زندگی نیز چنین اتفاق می‌افتد که ما فکر می‌کنیم که براساس کارهای خود می‌توانیم نجات پیدا کنیم که این یک اشتباه است. نجات تنها از طریق توبه و ایمان به عیسای مسیح است. ما باید در برابر خدا فروتن شویم و به او ایمان بیاوریم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۹-۱۴ (۵۹ دقیقه)

انتقاد کردن از دیگران

انتقاد کردن از دیگران (کلام خدا برای شما )
بر دیگران حکم مکنید. ما نباید در مورد شخصیت، انگیزه‌ها، اندیشه‌ها و زندگی باطنی کسی قضاوت کنیم. تنها خدا است که می‌تواند چنین قضاوتی کند. پولس رسول چنین نوشت: تو کیستی که بر بنده ای کسی دیگر حکم می‌کنی؟ او نزد آقای خود ثابت یا ساقط می‌شود.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

 عیسای مسیح اطفال را برکت می‌دهد

عیسای مسیح اطفال را برکت می‌دهد (زندگی عیسای مسیح)
در زمان عیسای مسیح اطفال زیاد حق نداشتند. حتی امروز در بعضی جاها اطفال حق ندارند که در برابر بزرگسالان گپ بزنند یا ابراز نظر کنند. عیسای مسیح به شاگردان خود گفت که بگذارند اطفال نزد او بیایند و او آنها را برکت داد. عیسای مسیح یک مثال از اعتماد اطفال را به ما می‌دهد که آنها بدون سوال کردن اعتماد می‌کنند. ما هم باید به خداوند مانند اطفال اعتماد کنیم و به عیسای مسیح ایمان داشته باشیم.

Tنمایش تلویزیونی بیشتر در مورد آیه ۱۵-۱۷ (۵۹ دقیقه)

مثال ها در باره ای ملکوت خدا

مثال ها در باره ای ملکوت خدا (داستان های كتاب مقدس برای اطفال)
یک بار عیسی مسیح در میان رهبران یهودی بود، او آنها را نصیحت کرد که همیشه مهمانان را پذیرایی و خدمت کنند. و سپس به صاحب خانه اشاره کرد و گفت، هر وقتی که می‌‌خواهی یک مهمانی بزرگ برگزار کنی فقرا را نیز در مهمانی ات دعوت کن. بعداً عیسی مسیح مردم را به پادشاهی خداوند دعوت کرد، او خودش را نان حیات خطاب کرد. عیسی مسیح قدرت خدا است، او قدرت خدا را دارد، و می‌‌توانست طوفان را فقد با گفتن "آرام شو" متوقف سازد و با گفتن " بلند شو" مرده را زنده گرداند. او بیشترین قدرت را در این جهان داشته است.

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۴۳ (۳۰ دقیقه)

در مورد نزدیک شدن سال ۲۰۱۴.

در مورد نزدیک شدن سال ۲۰۱۴. (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۸ (۲۹ دقیقه)

آیا ما حق قضاوت را داریم؟

آیا ما حق قضاوت را داریم؟ (کلام خدا برای شما )
در این بخش ما متوجه می‌شویم که دو نوع قضاوت وجود دارد. یکی حکم یا قضاوت کردن بر عمل و رفتار شخص؛ دوم قضاوت کردن بر درون دل و افکار شخص؛ که ما حق قضاوت کردن نهان دل کسی را حق نداریم! جز خداوند و بس!

برنامه رادیویی شامل آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

چطور من اطمینان داشته باشم که خدا مرا قبول می‌کند؟

چطور من اطمینان داشته باشم که خدا مرا قبول می‌کند؟ (باشما)
خوانندگان عزیز و گرانقدر ! سوالی را که می‌‌خواهیم در این صفحه جواب بدهیم، سوالیست که یکی از دوستان ما آنرا مطرح نموده اند و شاید سوال بسیاری از دوستان دیگر ما نیز باشد که چطور اطمینان داشته باشم که خدا مرا قبول می‌‌کند؟ اگر بیچاره و غریب و یا هر چه که باشم، آیا خداوند مرا قبول می‌‌کند؟ من فکر می‌‌کنم که این یکی از بهترین سوالاتیست که تا حال شنیده ام، که آیا خداوند مرا قبول می‌‌کند یا نه؟ در پاسخ به این سوال می‌‌خواهم از تک تک شما بپرسم که کدام شما می‌‌خواهید خوشی داشته باشید؟ و مطمئن هستم که تمام شما می‌‌خواهید. پس اجازه بدهید تا صریحاً به شما بگوئیم، تا غم هایتان را به عیسی مسیح نسپارید، روی خوشی را نمی بینید و اگر ما واقعاً خوشی می‌‌خواهیم باید تمام غم‌های خود را به عیسی مسیح بسپاریم. کی می‌‌خواهد که قوی باشد؟ دوستان عزیز ! تا ما ضعف‌های خود را به عیسی مسیح نسپاریم قوی نخواهیم شد. داستان کوتاهی است که می‌‌خواهم در اینجا برایتان بیان کنم. یک دختر می‌‌خواست خودکشی کند و آمد نزد کشیش کلیسای خود و این موضوع را با او در میان گذاشت و کشیش برایش گفت که ساعت داری؟ دخترک حیران ماند و گفت بلی ! ساعت دارم. کشیش گفت ساعتت را به من بده. دخترک ساعت خود را به کشیش داد و کشیش بعد از گرفتن ساعت پرسید: ساعت چند بجه است؟ دخترک گفت که ساعت ندارم. کشیش برایش گفت حال می‌‌خواهی تمام غم‌ها، مشکلات، سختی‌ها و تمام چیز‌های که باعث خود کشی تو می‌‌شوند، به عیسی مسیح بسپاری؟ همانطوری که ساعتت را به من دادی و حالی ساعت نداری و نمیفهمی که ساعت چند است و اگر همینطور غم هایت را نیز به عیسی مسیح بسپاری دیگر غم نخواهی داشت. پس تمام زندگی ات را به عیسی مسیح بسپار و آنوقت است که آرامش پیدا می‌‌کنی. ما همه می‌‌ترسیم و حتی شرم داریم که از ضعف‌ها، از غم‌ها و سختی‌های خود گپ بزنیم و هراس داریم که شاید مردم بالای ما بخندند. مگر خوشابحال شما که اگر ضعفی دارید، می‌‌توانید آنرا به عیسی مسیح بدهید. اگر در کلام خداوند در رسالۀ دوم قُرنتیان فصل دوازده آیۀ نهم را بخوانیم: اما او هر بار خواهش مرا رد کرد و فرمود : من با تو هستم و همین تو را کافی است. زیرا قدرت من در اشخاص ضعیف بهتر نمایان می‌‌شود. (و پولس رسول می‌‌گوید) پس حال با شادی با خوشی به ضعف‌های خود می‌‌بالم. شادم از اینکه زندگی ام قدرت مسیح را نمایان می‌‌سازد و نه توانایی‌ها و استعداد‌های خودم را . دوستان عزیز! اگر شما فکر می‌‌کنید که خداوند را شما را به خاطریکه ضعف دارید، ناتوان و بیچاره هستید، قبول می‌‌کند، کلام خدا نیز می‌‌گوید که خوشابحال تان که ضعف دارید. بخاطریکه می‌‌توانید ضعف تانرا به خداوند بدهید و قدرت خداوند را کسب کنید. داستان کوتاهی دیگری را می‌‌خواهم برایتان بگویم که یک نقاش در یک شهر آمد و می‌‌خواست چیزی را پیدا کند که بتواند از روی آن نقاشی کند. زیاد گشت و گزار کرد و در آخر آمد و گدای را دید که با لباس چرک و کثیف در روی سرک افتاده و گدایی می‌‌کند. نقاش وقتی به این صحنه دید بسیار خوشش آمد و به گدا گفت که من حال برایت یکمقدار پول مثلاً 500 افغانی برایت می‌‌دهم ولی فردا 5000 افغانی دیگر هم برایت می‌‌دهم ولی می‌‌خواهم که نزدم بیایی و می‌‌خواهم که تصویرت را نقاشی کنم. گدا پول را گرفت و بسیار خوشحال شد و آدرس نقاش را پرسید و فردا صبح زنگ دروازۀ خانۀ نقاش زده شد و نقاش دروازه را باز کرد و دید که یک نفر با لباس‌های پاک و مو‌های اصلاح شده به دیدنش آمده. نقاش از آنمرد پرسید که ببخشید شما کیستید ؟ مرد گفت: من همان گدایی هستم که شما برای نقاشی تصویرم به من 500 افغانی دادید و گفتید که 5000 هزار افغانی هم امروز می‌‌دهید. نقاش قهر شد و گفت برو برادر ، من همان کسی را می‌‌خواهم که در روی سرک بود و همان حالت و صحنه را می‌‌خواهم حال من چطور می‌‌توانم ترا نقاشی کنم؟ و دوستان عزیز ! خداوند هم می‌‌خواهد که در هر حالتی که قرار داریم زندگی خود را به خداوند بسپاریم. تمام ضعف‌های خود را به خداوند بدهیم نه این که ما برویم روزه بگیریم و نماز بخوانیم و خود را جمع و جور کنیم تا به نظر خداوند خود را مقبول بسازیم. خداوند ما را دوست دارد نه چیز‌های که انجام می‌‌دهیم و مطابق کلام خدا که می‌‌فرماید : بیشتر اوقات کار‌های که انجام می‌‌دهید در نزد من مانند لتۀ گنده ایست. زیرا خداوند ما را خلق کرده است که درست باشیم ولی اگر ضعفی داریم، بهترین حرف اینست که با ضعف‌های خود، با مشکلات خود و با تمام چیز‌های که داریم به حضور خداوند برویم تا ضعف‌های ما را بگیرد و قدرت خود را به ما بدهد و تمام جگرخونی‌ها و ناامیدی‌های ما را بگیرد و به ما امید بدهد. خداوند قادر مطلق هست و خدای محبت هست و ما و شما را دوست دارد و می‌‌خواهد که ما را تبدیل کند. پس دوست‌های عزیز، اگر ما خود را خوب نشان بدهیم و پیش خداوند بیائیم و بگوئیم که اینکار را کرده ایم، خداوند چه چیز ما را تبدیل کند؟ پس در هر حالتی که هستید خداوند شما را دوست دارد و می‌‌توانید نزد خداوند بیائید و خداوند هرکز شما را رد نمیکند و هرگز پشت خود را به سوی شما دور نمیدهد زیرا شما را دوست دارد و اگر دوست نمیداشت، نمی آمد تا به خاطر تاوان گناهان ما در صلیب می‌‌خکوب شود و کشته شود او تاوان گناهان ما را داد. خداوند می‌‌فرماید : هر کسی که به خداوند ایمان بیاورد، نجات پیدا می‌‌کند. انجیل یوحنا فصل سه آیۀ 16 می‌‌فرماید که : خداوند جهان را آنقدر محبت نمود ..... دوست عزیز ! در هر حالتی که هستی خداوند دوستت دارد مگر رویت را بطرف خداوند دور بده و زندگی ات را به او بسپار و آنوقت است که قدر محبت خداوند را می‌‌فهمی و خواهی دانست که خداوند چقدر ترا دوست دارد. حال می‌‌خواهیم تا از کلام خداوند بخوانیم و این داستان یا مَثَلی را که بسیار جالب و خواندنی است در انجیل لوقا، فصل 18، از آیۀ 9 تا 14 می‌خوانیم: ۹ سپس برای کسانی که به پاکی و پرهیزگاری خود می‌بالیدند و سایر مردم را حقیر می‌شمردند، این داستان را تعریف کرد:  ۱۰ ”دو نفر به خانه خدا رفتند تا دعا کنند؛ یکی ، فریسی مغرور و خودپسندی بود و دیگری ، مأمور باج و خراج . ۱۱ فریسی خودپسند، کناری ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ای خدا تو را شکر می‌کنم که من مانند سایر مردم ، خصوصاً مانند این باجگیر، گناهکار نیستم . نه دزدی می‌کنم ، نه به کسی ظلم می‌کنم و نه مرتکب زنا می‌شوم .  ۱۲ در هفته دو بار روزه می‌گیرم و از هر چه که بدست می‌آورم ، یک دهم را در راه تو می‌دهم .  ۱۳ ”اما آن باجگیر گناهکار در فاصله ای دور ایستاد و به هنگام دعا، حتی جرأت نکرد از خجالت سر خود را بلند کند، بلکه با اندوه به سینه خود زده ، گفت : خدایا، بر من گناهکار رحم فرما!  ۱۴ ”به شما می‌گویم که این مرد گناهکار، بخشیده شد و به خانه رفت ، اما آن فریسی خودپسند، از بخشش و رحمت خدا محروم ماند. زیرا هر که خود را بزرگ جلوه دهد، پست خواهد شد و هر که خود را فروتن سازد، سربلند خواهد گردید.” البته باید گفت که فریسی‌ها کسانی بودند که به اصطلاح عالم دین و یا ملا خوانده می‌شدند و مامورین باج و خراج کسانی بودند که از مردم اسرائیل در زمان امپراتوری روم جزیه اخذ می‌کردند که مردم از آنها فوق العاده نفرت داشتند. اگر ما بخش عهد عتیق کتاب مقدس را بخوانیم مردم باید ده فیصد از عایدات خود را به عبادتگاۀ خداوند می‌دادند و این فریسی هم با غرور روزه و اعمال نیک خود را به رخ خداوند می‌کشد ولی آن شخص باجگیر را هم دیدیم که چگونه در حضور خداوند ایستاد و خداوند عیسی مسیح می‌فرماید که همان باجگیر بخشیده شد و زمانی که من هم این سوال را شنیدم، دفعتاً همین قسمت از کلام خدا به یادم آمد. دوستان عزیز! متوجه باشید که ما نمیتوانیم با کردار و کار‌های که انجام و نشان می‌دهیم مقبول خدا واقع گردیم. ما نمیتوانیم بگوئیم که بهبه ما که این برنامه‌های رادیو را آماده می‌کنیم یا این کتاب را تهیه کرده ایم، بهترین مردمان هستیم . نخیر ! کسانی هستند که بیشتر از ما خدمت می‌کنند و اگر محضی غرور در قلب ما پیدا شود باید متوجه باشیم. بخاطریکه خداوند کار ما را نه، بلکه قلب ما را می‌بیند و ما باید همیشه با روح فروتن به حضور خداوند بیائیم. کسانی که فریسی هستند و فکر می‌کنند که برتر از دیگران هستند وابحال شان و خوشا بحال ماتم زدگان و خوشا بحال کسانی که نیاز خود را به خدا احساس می‌کنند نه اینکه می‌گویند که می‌روم نماز می‌خوانم، روزه می‌گیرم و قوماندان هم هستم و چند میل سلاح هم دارم و هر کاری که دلم شود می‌کنم. نخیر دوستان عزیز! قدرت و قوت و این و آن و چیز‌های دنیوی به درد ما نمیخورد. خداوند روح فروتن و شکستۀ ما را کار دارد. چقدر خوب است که هر کدام ما و شما با فروتنی به حضور خداوند بیائیم و بگوئیم خداوندا ! ما لطف و فیض و رحمت ترا کار داریم. به قدرت خود ما نمیتوانیم چیزی انجام دهیم. مگر ای خداوند بر من گنهکار رحم کن و دروازۀ رحمت خداوند همیشه باز است. عیسی مسیح می‌فرماید که من پشت در قلب تان ایستاده ام و در می‌زنم. هر کسی که در قلب خود را برویم باز کرد من داخل زندگی اش می‌شوم و با او زندگی می‌کنم. دوستان عزیز! خداوند شما را دوست دارد و می‌خواهد شما به او روی بیاورید و می‌خواهد با قلب شکستۀ تان به حضور او بروید و او قلب شکستۀ تانرا ترمیم کرده زندگی تانرا تبدیل می‌کند و به شمایی که نا امید هستید، امید می‌بخشد و دست شما را گرفته، شما را از همه مشکلات و سختی‌ها بیرون می‌ارد و خداوند می‌فرماید که من شما را دوست دارم. پس دوستان عزیز! باید به ضعف تان افتخار کنید، نا امید نباشید و همیشه به در رحمت او چشم ببندید و دامن خداوند عیسی مسیح را بگیرید او را شما را برکت می‌دهید. خداوند را شکر گزار هستیم به فیض و برکاتش که در عیسی مسیح اینهمه سعادت را برای ما فراهم ساخته است و فقط در عیسی مسیح هست که می‌توانیم این سعادت را داشته باشیم.

برنامه رادیویی شامل آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

حکایت دعا دو مرد در خانه خدا

حکایت دعا دو مرد در خانه خدا (کلام خدا برای شما )
خودپسندی به غرور منتهی می‌شود؛ که موجب نفرت دیگران واقع می‌گردد؛ شخص مغرور حتا نمیخواهد از خدا چیزی بیاموزد. دعای مرد باجگیر باید دعای ما باشد چون همه ما هر روز به رحمت و بخشش خدا احتیاج داریم.

برنامه رادیویی شامل آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

نباید که ریا کار باشیم

نباید که ریا کار باشیم (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۹-۱۴ (۳۰ دقیقه)

عبادت مسیحیان

عبادت مسیحیان (سئوالات مهم زندگی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱۰-۱۴ (۹ دقیقه)

  ما در گردهمایی برادران و خواهران افغان ما شرکت کردیم

ما در گردهمایی برادران و خواهران افغان ما شرکت کردیم (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۵-۴۳ (۳۰ دقیقه)