۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور پنجاه و پنجم

دعای کسی که دوستش به او خیانت کرده است

(قصیده ای از داود)

۱ای خدا به دعای من گوش بده و وقتیکه به حضور تو زاری می کنم خود را از من پنهان مکن. ۲دعای مرا بشنو و مستجاب فرما، زیرا که فکرم پریشان است و ناله می کنم. ۳به سبب آواز دشمن و ظلم شریر. آن ها نسبت به من ظلم نموده و با خشم بر من جفا می کنند. ۴دل من در اندرونم می لرزد و وحشت مرگ مرا فرا گرفته است. ۵ترس و لرز به من وارد شده و وحشتی هولناک احاطه ام کرده است. ۶می گویم: «کاش مثل کبوتر بال می داشتم تا پرواز کرده و آرامی می یافتم. ۷پس به یک جای دوردست رفته و ساکن صحرا می شدم، ۸و بسوی پناهگاهی می شتافتم تا از باد تُند و طوفان شدید در امان باشم.»

۹ای خداوند شریران را چنان سراسیمه گردان که زبان یکدیگر را نفهمند، زیرا در شهر ظلم و جنگ می بینم. ۱۰شب و روز دیوارهایش را دور می زنند و شرارت و مزاحمت در شهر است. ۱۱فسق و فساد در میان آن است و جور و خیانت از کوچه هایش دور نمی شود.

۱۲اگر دشمن مرا ملامت می نمود، تحمل می کردم و یا اگر خصم من بر من سرافرازی می نمود، خود را از وی پنهان می ساختم، ۱۳اما تو بودی ای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من. ۱۴که صحبتهای شیرین با هم می کردیم و یکجا در جمع مردم به عبادتگاه می رفتیم. ۱۵مرگ ناگهانی بر ایشان آید و زنده بگور فرو روند، زیرا شرارت در خانه های ایشان و در میان ایشان است.

۱۶اما من نزد خدا فریاد می کنم و خداوند مرا نجات می دهد. ۱۷شامگاهان و صبح و ظهر شکایت و ناله را سر می دهم و او آواز مرا می شنود. ۱۸جانم را از جنگی که بر من شده بود به سلامتی فدیه داده است، زیرا مخالفان من بسیار اند. ۱۹خدا که پادشاه ازلی است می شنود و آن ها را شکست می دهد، زیرا که ایشان اصلاح ناپذیر بوده و از خدا نمی ترسند.

۲۰دست خود را بر صلح اندیشان خویش دراز کرده و عهد خویش را شکسته است. ۲۱سخنان چرب و نرم در زبانش، لیکن جنگ در باطن او است. حرفهایش چرب تر از روغن، ولی مثل شمشیر تیز و بُران اند.

۲۲بار تمام تشویش های خود را به خداوند بسپار و او از تو حمایت می کند. او هرگز نمی گذارد که شخص عادل بیفتد. ۲۳تو ای خدا، مردمان خونریز و حیله گر را به قعر گودال نیستی سرنگون کن و عمر ایشان را کوتاه ساز. لیکن من بر تو توکل می کنم.