۰:۰۰ / ۰:۰۰

کتاب مزامیر

مزمور پنجاه و ششم

توکل بر خدا

(مزموری از داود، هنگامیکه توسط فلسطینی ها در جَت گرفتار شد.)

۱خدایا بر من رحم کن، زیرا که انسان مرا به شدت تعقیب می کند، تمامی روز با من جنگ کرده و مرا اذیت می نماید. ۲دشمنانم تمامی روز مرا به شدت تعقیب می کنند، زیرا بسیارند آنانی که با غرور بر ضد من می جنگند. ۳هنگامیکه ترسان شوم، به تو توکل خواهم داشت. ۴در خدا کلام او را ستایش می کنم. بر خدا توکل می کنم و نمی ترسم. انسان فانی به من چه می تواند کرد؟

۵هر روز سخنان مرا منحرف می سازند و همه فکرهای ایشان دربارۀ من برای بدی است. ۶همگی همدست شده اند و در کمین من هستند. در هر قدم مرا تعقیب می کنند و قصد کشتنم را دارند. ۷آیا آن ها به سبب شرارت خود نجات خواهند یافت؟ ای خدا امت ها را در غضب خویش بینداز. ۸تو روزهای آوارگی مرا شمرده و حساب اشکهایم را می دانی و در دفترت ثبت کرده ای. ۹در آن روزی که خداوند را یاد کنم، دشمنانم بر می گردند و می گریزند. این را می دانم زیرا خدا با من است. ۱۰در خدا کلام او را ستایش می کنم. در خداوند کلام او را ستایش می کنم. ۱۱بر خدا توکل می کنم پس نمی ترسم. انسان فانی به من چه می تواند کرد؟

۱۲ای خدا به وعده های که داده ام وفا می کنم و قربانی های شکرگزاری را در پیشگاه تو تقدیم می کنم. ۱۳زیرا که تو جان مرا از مرگ نجات دادی و پاهایم را از لغزیدن نگاه داشتی تا در نور حیات در حضور خدا راه روم.