چاپرښته ۲۰۲۵ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ تیوفیلوس عزیز! من در کتاب اول خود دربارۀ عیسایمسیح نوشتم. یعنی از همان روزی که عیسایمسیح کار و تعلیم را آغاز کرد ۲ تا به روزی که رهنماییهای لازم را به رسولان برگزیدۀ خود به وسیلۀ روحمقدس سپرد و به آسمان بُرده شد. ۳ عیسی پس از مرگ، بارها خود را به آنها نشان داد تا ثابت شود که او زنده است. او مدت چهل روز، چندینبار به ایشان ظاهر شد و دربارۀ پادشاهی خدا با آنها صحبت کرد. ۴ زمانی که عیسی در بین آنها بود، به پیروان خود امر کرد: « اورشلیم را ترک نکنید بلکه در انتظار آن وعدۀ پدر که دربارۀ آن به شما گفته بودم، باشید. ۵ یحیی با آب تعمید میداد اما پس از چند روز شما با روحمقدس تعمید خواهید یافت.»
۶ وقتی رسولان دَور هم آمدند، از عیسی پرسیدند: «ای استاد، آیا در همین وقت پادشاهی را دوباره به اسرائیل بازمیگردانی؟» ۷ او جواب داد: «شما نیاز ندارید که تاریخ و زمانهایی را که پدر در اختیار خود نگهداشته است، بدانید. ۸ اما وقتی روحمقدس بر شما نازل گردد، شما قدرت خواهید یافت که در اورشلیم، تمام یهودیه و سامره و تا دورترین جاهای دنیا شاهدان من باشید.» ۹ همینکه عیسی این را گفت، در حالیکه همه میدیدند به آسمان بُرده شد و ابری او را از نظر آنها ناپدید ساخت.
۱۰ هنگامی که عیسی میرفت و چشمان آنها هنوز به آسمان دوخته شده بود، ناگهان دو مرد سفیدپوش در کنارشان ایستاده، ۱۱ گفتند: «ای مردان جلیلی، چرا اینجا ایستادهاید و به آسمان میبینید؟ همینگونه که عیسی از میان شما به آسمان بالا بُرده شد، دوباره باز خواهد گشت.»
۱۲ آنگاه رسولان از کوه زیتون که فاصلۀ آن تا اورشلیم فقط یک کیلومتر است، به اورشلیم بازگشتند. ۱۳ همینکه به شهر رسیدند به بالاخانهیی که محل اقامت آنها بود، رفتند. پِطرُس و یوحنا، یعقوب و اندریاس، فیلیپُس و توما، بارتولما و متی، یعقوب پسر حَلفی و شمعون فدایی و یهودا پسر یعقوب، در آنجا بودند. ۱۴ همۀ آنها با دیگر زنان و مریم مادر عیسی و برادران او پیوسته برای دعا دَور هم جمع میشدند.
۱۵ در همان روزها، پِطرُس در میان ایمانداران که حدود یکصد و بیست نفر بودند، ایستاد و گفت: ۱۶ «ای عزیزان! کلامخدا که به رهنمایی روحمقدس از زبان داوود دربارۀ یهودا، سردستۀ دستگیر کنندهگان عیسی پیشگویی شده بود، به وقوع پیوست. ۱۷ یهودا یکی از ما و در خدمت با ما شریک بود. ۱۸ با پولی که او بهخاطر کار شیطانی خود دریافت کرده بود، یک قطعه زمین خریده شد که او در همانجا مُرد، شکمش پاره شد و تمام رودههایش بیرون برآمد. ۱۹ همه مردم که در اورشلیم زندگی میکردند، در این باره شنیدند و آن زمین را به زبان خودشان حَقَلدَما یعنی زمین خون نامیدند. ۲۰ در کتاب مزامیر نوشته شده است:
«خانۀ او ویران باد، دیگر هیچکس در آن زندگی نکند.»
و همچنان نوشته شده است:
«مقامش به دیگری تعلق گیرد.»
۲۱ بنابراین، یک نفر از میان آن کسانی که همیشه در مدتی که استاد ما عیسایمسیح با ما نشست و برخاست داشت، با ما بود ۲۲ یعنی از روزی که بهدست یحیی تعمید گرفت تا وقتیکه از میان ما به آسمان بُرده شد، باید به عنوان شاهد دوباره زندهشدن او به جمع ما یکجا شود.»
۲۳ آنگاه نام دو نفر، یکی یوسف معروف به بَرسابا که لقب یوستوس هم داشت و دیگری مَتیاس را پیشنهاد کردند. ۲۴ پس آنها چنین دعا کردند: «ای خداوند! تو که از قلب همه انسانها آگاه هستی، به ما نشان بده که کدامیک از این دو نفر را انتخاب کردهای ۲۵ تا جانشین یهودا شود چون او خدمت و رسالت خود را از دست داد و به جایی رفت که مستحق آن بود.» ۲۶ پس بین دو نفر قرعه انداختند و قرعه به نام مَتیاس برآمد و به این ترتیب او در جمع آن یازده رسول شامل شد.