0:00 / 0:00

انجیل یوحنا

فصل هفتم

عیسی و برادران او

۱بعد از آن عیسی در جلیل مسافرت می کرد. او نمی خواست در یهودیه باشد چون یهودیان قصد داشتند او را بکشند. ۲همینکه عید یهودیان یعنی عید سایبانها نزدیک شد، ۳برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروان تو کارهایی را که می کنی ببینند. ۴کسی که می خواهد مشهور شود کارهای خود را پنهانی انجام نمی دهد، تو که این کارها را می کنی بگذار تمام دنیا تو را ببینند.» ۵چونکه برادرانش هم به او ایمان نداشتند. ۶عیسی به ایشان گفت: «هنوز وقت من نرسیده است، اما برای شما هر وقت مناسب است. ۷دنیا نمی تواند از شما متنفر باشد، اما از من نفرت دارد، زیرا من دربارۀ آن شهادت می دهم که کارهایش بد است. ۸شما برای این عید بروید. من فعلاً نمی آیم زیرا هنوز وقت من کاملاً نرسیده است.» ۹عیسی این را به آنها گفت و در جلیل ماند.

عیسی در اورشلیم

۱۰بعد از آنکه برادرانش برای عید به اورشلیم رفتند، خود عیسی نیز به آنجا رفت ولی نه آشکارا بلکه پنهانی. ۱۱یهودیان در ایام عید به دنبال او می گشتند و می پرسیدند: «او کجاست؟» ۱۲در میان مردم دربارۀ او گفتگوی زیادی وجود داشت. بعضی می گفتند: «او آدم خوبی است.» و دیگران می گفتند: «نه، او مردم را گمراه می سازد.» ۱۳اما به علت ترس از یهودیان، هیچ کس دربارۀ او بطور واضح چیزی نمی گفت.

۱۴در بین عید، عیسی به عبادتگاه آمد و به تعلیم دادن پرداخت. ۱۵یهودیان با تعجب می گفتند: «این شخص که هرگز تعلیم نیافته است، چگونه نوشته ها را می داند؟» ۱۶عیسی در جواب ایشان گفت: «آنچه من تعلیم می دهم از خود من نیست، بلکه از طرف کسی است که مرا فرستاده است. ۱۷کسی که میخواهد ارادۀ او را انجام دهد خواهد دانست که تعالیم من از جانب خداست یا من فقط از خود سخن می گویم. ۱۸هرکه از خود سخن بگوید طالب جاه و جلال برای خود می باشد. اما کسی که طالب جلال فرستندۀ خود باشد، آدمی است صادق و در او ناراستی نیست. ۱۹مگر موسی شریعت را به شما نداد ـ شریعتی که هیچ یک از شما آن را عمل نمی کند؟ چرا می خواهید مرا بکشید؟» ۲۰مردم در جواب گفتند: «تو دیوانه هستی. چه کسی می خواهد تو را بکشد؟» ۲۱عیسی جواب داد: «من یک کار کرده ام و همۀ شما از آن تعجب کرده اید. ۲۲موسی حکم مربوط به سنت را به شما داد (هر چند از موسی شروع نشد بلکه از اجداد قوم) و شما در روز سَبَت پسران خود را سنت می کنید. ۲۳پس اگر پسران خود را در روز سَبَت سنت می کنید تا شریعت موسی شکسته نشود، چرا به این دلیل که من در روز سَبَت به یک انسان سلامتی کامل بخشیدم بر من خشمگین شده اید؟ ۲۴از روی ظاهر قضاوت نکنید، بلکه در قضاوت های خود با انصاف باشید.»

آیا او مسیح است؟

۲۵پس بعضی از مردم اورشلیم گفتند: «آیا این همان کسی نیست که می خواهند او را بکشند؟ ۲۶ببینید، او در اینجا بطور آشکار صحبت می کند و آن ها چیزی به او نمی گویند. آیا حکمرانان ما واقعاً قبول دارند که او مسیح وعده شده است؟ ۲۷با وجود این ما همه می دانیم که این مرد اهل کجا است، اما وقتی مسیح ظهور کند هیچکس نخواهد دانست که او اهل کجاست.»

۲۸از این رو وقتی عیسی در عبادتگاه تعلیم می داد با صدای بلند گفت: «شما مرا می شناسید و می دانید که اهل کجا هستم. ولی من به دلخواه خود نیامده ام زیرا فرستندۀ من حق است و شما او را نمی شناسید. ۲۹اما من او را می شناسم زیرا از جانب او آمده ام و او مرا فرستاده است.» ۳۰در این وقت آن ها خواستند او را دستگیر کنند، اما هیچکس دست به طرف او دراز نکرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. ۳۱ولی عدۀ زیادی به او ایمان آوردند و می گفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور کند از این شخص بیشتر معجزه می نماید؟»

کوشش برای توقیف عیسی

۳۲فریسی ها آنچه را که مردم دربارۀ او بطور پنهانی می گفتند شنیدند. پس آن ها و سران کاهنان نگهبانی را فرستادند تا عیسی را توقیف کنند. ۳۳آنگاه عیسی گفت: «فقط مدت کوتاهی با شما خواهم بود و بعد به نزد کسی که مرا فرستاده است خواهم رفت. ۳۴شما به دنبال من خواهید گشت، اما مرا نخواهید یافت و به جائی که من خواهم بود شما نمی توانید بیائید.» ۳۵پس یهودیان به یکدیگر گفتند: «کجا می خواهد برود که ما نتوانیم او را پیدا کنیم؟ آیا می خواهد پیش کسانی برود که در میان یونانیان پراگنده هستند و به یونانیان تعلیم دهد؟ ۳۶او می گوید: به دنبال من خواهید گشت اما مرا نخواهید یافت و به جائی که من خواهم بود شما نمی توانید بیائید. مقصد او از این حرف چیست؟»

نهرهای آب زنده

۳۷در آخرین روز که مهمترین روز عید بود عیسی ایستاد و با صدای بلند گفت: «اگر کسی تشنه است پیش من بیاید و بنوشد. ۳۸چنانکه کلام خدا می فرماید: نهرهای آب زنده از درون آن کسی که به من ایمان بیاورد جاری خواهد گشت.» ۳۹این سخنان را دربارۀ روح القدس، که به مؤمنین او داده خواهد شد، گفت و چون هنوز عیسی جلال نیافته بود، روح القدس عطا نشده بود.

دودستگی در میان جمعیت

۴۰بسیاری از کسانی که این سخن را شنیدند گفتند: «این مرد واقعاً همان پیامبر وعده شده است.» ۴۱دیگران گفتند: «او مسیح است.» و عده ای هم گفتند: «آیا مسیح از جلیل ظهور می کند؟ ۴۲مگر کلام خدا نمی گوید که مسیح از خاندان داود و اهل دهکدۀ داود یعنی بیت لِحِم ظهور می کند؟» ۴۳به این ترتیب دربارۀ او در میان جمعیت دو دستگی بوجود آمد. ۴۴عده ای خواستند او را دستگیر کنند، اما هیچ کس به طرف او دست دراز نکرد.

بی ایمانی سران یهود

۴۵بعد از آن نگهبانان پیش سران کاهنان و پیروان فرقۀ فریسی برگشتند. آن ها از نگهبانان پرسیدند: «چرا او را نیاوردید؟» ۴۶نگهبانان جواب دادند: «تا به حال هیچ کس مانند این مرد سخن نگفته است.» ۴۷فریسی ها در جواب گفتند: «آیا او شما را هم گمراه کرده است؟ ۴۸آیا کسی از رؤسا و فریسی ها به او گرویده است؟ ۴۹و اما این آدم هائی که از شریعت بی خبرند، خدا زده هستند!» ۵۰نیقودیموس، که در شب به دیدن عیسی آمده بود و یکی از آن ها بود، از آن ها پرسید: ۵۱«آیا شریعت به ما اجازه می دهد سر کسی حکم کنیم بدون آنکه به سخنان او گوش دهیم و بدانیم چه کار کرده است؟» ۵۲در جواب به او گفتند: «مگر تو هم جلیلی هستی؟ تحقیق کن و ببین که هیچ پیامبری از جلیل ظهور نکرده است.»