پایه و اساس امید ما برچی استوار است؟ (باشما)
خوانندگان گرانقدر! همانطوری که در صفحات گذشته خواندید که ما در رابطه به ایمان و رشد روحانی صحبت کردیم حال میخواهیم تا دربارۀ امید حرف بزنیم زیرا بسیاری از دوستان ما این سوال را میپرسند که پایه و اساس امید ما بر چه استوار است؟ بعضی میپرسند که آیا شما امید دارید که به بهشت میروید؟ آیا شما امید دارید که به خداوند میرسید؟ آیا شما امید دارید که نجات یافته اید؟ و خوبست تا در این جا در این باره بنویسیم.
میخواهم در این باره قصۀ کوتاهی را خدمت شما عزیزان تقدیم کنم: یکروز یک آبباز میخواست تا فاصله میان دو جزیره را با آببازی بپیماید و خود را با آببازی از یک جزیره به جزیرۀ دیگر برساند مگر متأسفانه در نیم راه مانده و ذله شد و تماشاچیان هم دیدند که آبباز در کار خود موفق نشد ولی تقریباً بیست روز بعد باز هم این آبباز حاضر شد تا این مسافه را با آببازی بپیماید و در آن روز نه تنها خود را از این جزیره به جزیرۀ دیگر رساند بلکه ریکارد جهانی را نیز در آن مدت زمان و سرعتی که آببازی نموده بود شکستاند و ریکاردی جدیدی قائم نمود. زیرا هیچ کسی نتوانسته بود به آن سرعت و وقت کم آببازی کند. مردم پیشش آمده و پرسیدند که چرا بیست روز پیش نتوانستی این مسافه را آببازی کنی؟ و در نیم راه خسته شدی ولی امروز نه تنها که به جزیره رسیدی بلکه ریکارد جهانی را نیز شکستاندی؟ علتش چه بود؟ شناگر یا آبباز جواب داد: بیست روز پیش وقتی آببازی میکردم در مقابلم بسیار غبار بود و نمیتوانستم چیزی را ببینم ولی امروز هوا صاف بود و میتوانستم که جزیره را ببینم به این خاطر توانستم این مسافه را با سرعت بپیمایم و ریکارد جهانی را نیز قائم کنم.
چیزی را که میخواهیم درباره اش حرف بزنیم اینست که ادیان دربارۀ نجات صد در صد ما اطمینان کامل داده نمیتوانند. ادیان دربارۀ اینکه چه خوب است و چه بد است زیاد چیزها را برای ما میگویند مگر اینکه واقعاً نجات در دین است صد در صد برای ما نمیگویند که آیا ما میتوانیم صد فیصد نجات پیدا کنیم؟ یعضی از ادیان میگویند که اگر کار خوبت نسبت به کار بدت زیادتر بود شاید نجات بیابی. انشأالله نجات میابی که این خود نشان میدهد که صد فیصد معلوم نیست یعنی اگر خدا بخواهد و اگر امکانش بود. مگر خدا را شکر که در کتاب مقدس ما میتوانیم یک ارتباط شخصی را با خداوند ببینیم و کتاب مقدس خدا، پلان خدا و نجات را برای ما روشن نشان میدهد. عیسی مسیح میفرماید که من آمده ام تا گمشده را نجات بدهم. کلام خدا میفرماید که به جزء از نام عیسی مسیح در هیچ نامی دیگری نجات نیست. معنی نام عیسی ،نجات دهنده است. پس خداوند را شکر که مثل همان آبباز که در روز صاف میتوانست جزیره را واضح ببیند، کسانی که به عیسی مسیح ایمان آورده اند، میتوانند نجات، خداوند و مسیر زندگی خود را در عیسی مسیح ببینند.
دوستان عزیز ! میخواهیم چند نکته را از زندگی مسیحی برایتان بنویسیم که زندگی مسیحی نه تنها برای ما نجات آینده را نشان میدهد که ما صد فیصد نجات میابیم بلکه زندگی لذت بخشی هم میباشد زیرا از روزی که ما به عیسی مسیح ایمان میاوریم. یک زندگی نوی را شروع میکنیم و کلام خدا نیز میگوید که تمام چیزهای کهنه در گذشت و همه چیز نو شده است و وقتی ما زندگی خود را در عیسی مسیح شروع میکنیم یک زندگی نو و پر برکت را در خداوند شروع میکنیم.
• نکته اول اینست که زندگی مسیحی زندگی عاشقانه است یعنی دیگر ما از خداوند نمیترسیم که با او روبرو نشویم و وقتیکه روبرو شویم، مثلی که ما معلمینی داشتیم که با چوب ایستاد میشد و شاگردان میترسیدند تا به او نزدیک شوند. ادیان نیز خدا را همینطور به ما توصیف کرده اند که خدا قهار و جبار است. مگر خدا را شکر که زندگی مسیحی، زندگی عاشقانه است و ما خداوند را با تمام دل و جان دوست داریم، ما خدا را پدر میگوئیم و عاشق خداوند ما هستیم و خداوند محبت خود را پیش از اینکه ما او را محبت کنیم به ما ثابت کرده است. انجیل یوحنا فصل سوم، آیت شانزده میگوید که خدا جهان را آنقدر محبت نمود که یگانه فرزند خود را داد تا هر کی به او ایمان آوَرَد، نجات یابد و دارای زندگی ابدی شود. پس بناً ما خداوند را دوست داریم و خداوند ما و شما را دوست دارد. اگر کتاب غزل غزلها را که بسیار جالب است بخوانیم، این کتاب دربارۀ عشق و عاشقی گفته ولی در اصل، دانشمندان کتاب مقدس وقتی که میخوانند، میگویند که کتاب غزل غزلها دربارۀ عشق مسیح با کلیسایش است و کلیسا عروس مسیح است که مسیح را دوست دارد و مسیح هم کلیسای خود را دوست دارد و بسیار چیزهای جالبی دیگری را نیز میخوانیم. بیائید که از کتاب غزل غزلها یک چند آیه را بخوانیم و ببینم که جقدر زیبا نوشته شده است : کتاب غزل غزلها فصل دوم آیات 16 و 17 : 16 محبوبم از آن من است و من از آن محبوبم. او گله خود را در میان سوسنها میچراند. ۱۷ ای محبوب من، پیش از آنكه روز تمام شود و سایهها بگریزند، نزد من بیا؛ همچون غزال و بچه آهو بر كوههای «باتر»، بسوی من بشتاب. پس میبینیم که زندگی مسیحی زندگی عاشقانه است ما خداوند را با تمام وجود، با تمام قلب، با تمام عقل و فکر دوست داریم و به این خاطر است که میخواهیم اوامر او را در زندگی خود عملی کنیم نه اینکه بترسیم و ما صد فیصد نجات را داریم و کلام خدا نیز این اطمینان را برای ما میدهد. هر کی ایمان آوَرَد به عیسی مسیح نجات یابد. پس ما نجات داریم و اگر کار خوب میکنیم ما به خداوند کدام رشوۀ نمیدهیم تا بخشیده شویم. پس زندگی مسیحی یک زندگی عاشقانه است که خدا ما را دوست دارد و ما خداوند را دوست داریم و او را محبت میکنیم.
• نکتۀ دوم اینست که زندگی مسیحی، زندگی شاگردیست. مسیح اُستاد است و ما شاگردانش هستیم. ما در انجیل مقدس میبینیم که بارها و بارها عیسی مسیح با شاگردان خود بود و شاگردانش از عیسی مسیح یاد میگرفتند و پسانتر همان شاگردان بودند که پیامی را که از استاد گرفته بودند به دیگران رسانیدند. پس مژدۀ نجات را شاگردان به تمام دنیا رساندند. شاگردان عیسی مسیح ، او را میشناختند و همیشه با او وقت خود را سپری میکردند و خدا را شکر که ما هم شاگردان عیسی مسیح هستیم. هر روز میتوانیم که از کلام او یاد بگیریم، در زندگی روحانی و محبت خود به دیگران رشد کنیم و هر روز تا زندگی ما تمام میشود، شاگرد هستیم و از خداوند یاد میگیریم و میتوانیم که طبق خواست و ارادۀ او زندگی کنیم.
• نکتۀ سوم اینست که زندگی مسیحی زندگی خدمتی است که دایماً در خدمت ما افزوده میشود و روز به روز خدمت ما زیادتر میشود و ما میبینیم که خود عیسی مسیح خدمت میکرد. عیسی مسیح آنقدر فروتن بود که خودش پای شاگردان خود را شُست و شاید بعضی از دوستان ما که تا حال این موضوع را نشینده باشند، بپرسند که چرا عیسی مسیح پای شاگردان خود را شُست؟ بلی عیسی مسیح بخاطری پای شاگردان خود را شُست تا درس فروتنی را به آنها یاد بدهد و برایشان گفت: من که امروز شما را خدمت میکنم شما یکدیگر تانرا همینطور خدمت کنید. پس بناً زندگی مسیحی، زندگییست که ما باید دیگران را خدمت کنیم و اگر انجیل یوحنا فصل 21 را از آیۀ 15 تا 17 بخوانیم نمونۀ خوبی را برای یک مسیحی دیده میتوانیم: ۱۵ بعد از صبحانه ، عیسی از شمعون پطرس پرسید: “شمعون ، پسر یونا، آیا تو از دیگران بیشتر مرا دوست داری ؟” پطرس جواب داد: “بلی ، خودتان میدانید که من دوست شما هستم .” عیسی به او فرمود: “پس به برههای من خوراک بده .” ۱۶ عیسی بار دیگر پرسید: “شمعون ، پسر یونا، آیا تو واقعا مرا دوست داری ؟” پطرس جواب داد: “بلی خداوندا، خودتان میدانید که من دوست شما هستم .” عیسی فرمود: “پس ، از گوسفندان من مراقبت کن .” ۱۷ یک بار دیگر عیسی از او پرسید: “شمعون ، پسر یونا، آیا با من دوست هستی ؟” این بار پطرس از طرز سوال عیسی ناراحت شد و گفت : “خداوندا، شما از قلب من باخبرید. خودتان میدانید که دوست شما هستم .” عیسی به او فرمود: “پس به برههای کوچک من خوراک بده . دوستان عزیز بیائید ببینیم که هدف عیسی مسیح در اینجا از چیست؟ همانطوری که در اول گفتیم که زندگی مسیحی یک زندگی عاشقانه است، عیسی مسیح نیز از شاگرد خود پطرس میپرسد که آیا تو مرا بیشتر از دیگران دوست داری؟ و شاگردش میگوید که بلی خداوندا من ترا دوست دارم و عیسی مسیح برایش میگوید که اگر تو مرا دوست داری به دیگر شاگرد هایم، به دیگر دوستهایت و به دیگر بره هایم خوراک بده، چون خداوند عیسی مسیح فرموده که من شبان نیکو هستم و شما گوسفندان من هستید، به پطرس دستور میدهد که به دیگران خدمت کن. پس اگر ما عیسی مسیح را دوست داریم باید به دیگران خدمت کنیم. باید به دیگران کلام خدا را برسانیم و باید به دیگران غذای روحانی بدهیم. پس در اینجا میبینیم که زندگی مسیحی زندگی پُر از محبت و عشق است. زندگی شاگردیست و زندگی مسیحی زندگی خدمتیست که دایماً در خدمات ما افزوده میشود و ما روز به روز باید خود را عادت بدهیم که اگر امروز توانستیم کمی خدمت کنیم، چطور بتوانیم فردا بیشنر از امروز خدمت کنیم؟ و پس فردا چطور میتوانیم بیشتر از دیروز خدمت کنیم؟ و باید مثل عیسی مسیح که پاهای شاگردان خود را شُست، ما نیز باید فروتنی را یاد بگیریم باید ما واقعاً محبت را یاد بگیریم و مثل عیسی مسیح زندگی کنیم.
• نکتۀ چهارم درمورد زندگی مسیحی اینست که زندگی مسیحی ، یک زندگی مبارزه یی است که باید ما مسلح باشیم. شاید شما فکر کنید که اوه چطور امکان دارد که مسیحیان مردم جنگجو باشند و آنهم مسلح. نخیر دوستان عزیز! کلام خدا در فصل ششم افِسُسیان از آیات 10 الی 12 را بخوانیم و ببینیم که خداوند دربارۀ زندگی مبارزه یی چه میگوید: ۱۰ در خاتمه از شما میخواهم که از قدرت عظیم خداوند در درون خود، نیرو بگیرید و زورآور شوید! ۱۱ خود را با تمام سلاحهای خدا مجهز کنید تا بتوانید در برابر وسوسهها و نیرنگهای شیطان ایستادگی نمایید. ۱۲ بدانید که جنگ ما با انسانها نیست ، انسانهایی که گوشت و خون دارند؛ بلکه ما با موجودات نامرئی میجنگیم که بر دنیای نامرئی حکومت میکنند، یعنی بر موجودات شیطانی و فرمانروایان شرور تاریکی . بلی ، جنگ ما با اینهاست ، با لشکرهایی از ارواح شرور که در دنیای ارواح زندگی میکنند. دوستان عزیز اگر کلام خداوند را در دسترس دارید میتوانید که بیشتر در این باره بخوانید و بدانید سلاحهای خدا چیست؟ زرۀ عدالت، سپر ایمان، شمشیر، کلاهخود، کمربند راستی، کفش انجیل چه معنی میدهند و چرا باید اینها را داشته باشیم ؟ پس زندگی مسیحی یک زندگی مبارزه یی هم است که باید آمادۀ مبارزه با شیطان باشیم .
• نکتۀ پنجم اینست که زندگی مسیحی زندگی پادشاهی و سلطنتی است. کلام خدا میفرماید که شما فرزندان من هستید و ما میتوانیم او را پدر خطاب کنیم و به حضور او مانند فرزندان برویم. پس وقتی ما فرزند خدا هستیم ما مربوط به شاۀ شاهان، خداوندِ خدایان و کسی که قادر مطلق هست، هستیم. ما دیگر بی هویت و بیچاره نیستیم و زمانی که در عیسی مسیح هستیم ما فرزند شاۀ شاهان هستیم و ما فرزند سرور سلامتی هستیم. در نامه اول یوحنا فصل سوم آیۀ اول و دوم نوشته شده است که : 1 ببینید خدای پدر چقدر ما را دوست میدارد که ما را فرزندان خود خوانده است. 2 بلی عزیزان ! ما اکنون حقیقتاً فرزندان خدا هستیم. دوستان عزیز ! خدا را شکر به این امیدی که ما داریم که دیگر بیچاره نیستیم زیرا ما فرزندان خدا هستیم و ما مربوط به خدا هستیم و ما هویت داریم و انسانهای بی هویت نیستیم.
• نکتۀ ششم اینکه زندگی مسیحی، زندگی بشارتی است. این خوشی و این امیدی را که ما داریم، دیگر نمیتوانیم اینرا برای خود نگهداریم. ما باید از این امید برای دوستان دیگر به خویش و قوم و برادر و خواهر خود بگوئیم و به جایی که خداوند ما را هدایت میکند باید برویم و بخاطر امیدی که ما در عیسی مسیح داریم بشارت بدهیم. بیائید انجیل متی فصل 28 آیۀ 18 تا 20 را بخوانیم : ۱۸ آنگاه عیسی جلو آمد و به ایشان فرمود: «تمام اختیارات آسمان و زمین به من داده شده است. ۱۹ پس بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ایشان را به اسم پدر و پسر و روح القدس غسل تعمید دهید؛ ۲۰ و به ایشان تعلیم دهید که تمام دستوراتی را که به شما داده ام ، اطاعت کنند. مطمئن باشید هر جا که بروید، حتی دورترین نقطه دنیا باشد، من همیشه همراه شما هستم !. دوستان عزیز! خداوند از ما میخواهد تا این مژده خوش انجیل را به تمام کسانی که نا امید هستند و امید ندارند ، برسانیم. چرا ؟ بخاطریکه ما امید داریم. حالا ما میتوانیم که جزیرۀ را که میخواهیم به آن برسیم، ببینیم. ما در نور عیسی مسیح روشنایی را میبینیم و ما میتوانیم که بهتر برسیم . پس دوستان عزیز ! ما امروز از شما خواهش میکنیم که اگر عیسی مسیح را واقعاً منحیث نجات دهندۀ تان قبول کرده اید، این خبر خوش و این خوشی عظیم را تنها برای خود نگهداری نکنید. بروید و به مردمی دیگری که نا امید هستند، این پیام خوش را برسانید و شما میبینید که چقدر مردم دیگر امید پیدا خواهند کرد.
البته باید باز هم خدا را شکر کنیم که ما در عیسی مسیح امید داریم و زندگی مسیحی باید زندگی باشد که همیشه به طرف عیسی مسیح ببینیم و آن وقت است که ما میتوانیم از زندگی خود واقعاً لذت ببریم، خدمت بکنیم، زیرا خود عیسی مسیح در بین ما انسانها آمد و عملاً خدمت کردن را به ما آموخت و فروتنی را به ما نشان داد و با عیسی مسیح است که ما میتوانیم یک زندگی هدفمند و پر ثمر داشته باشیم تا همیشه مورد پسند خداوند قرار داشته باشد و خدا را شکر میکنیم که ما نیز کسانی بودیم که امیدی نداشتیم ولی شکر خداست که عیسی مسیح ما را نجات داد و امروز که ما ایستاد میشویم یا در عقب مایکروفون یا در رادیو و یا هم در کلیسای خانگی و از امید خود صحبت مینمایم، ما و شما امید و خوشی داریم و من واقعاً آنقدر خوشحال میشوم وقتی که در بین برادران و خواهران ایماندارم مینشینم و هرکدام شانرا که میبینم مثلی که آب جوش میاید و از سر چاینک سر ریزه میکند، این خوشی نیز بخاطر ایمان دار بودن و امید داشتن شان از قلب من سرریزه میکند و شکر که در عیسی مسیح امید هست و دیگر ما گمشده نیستیم و این واقعاً جای شکر گزاری است.
برنامه رادیویی شامل آیه ۱۵-۱۷ (۳۰ دقیقه)