۰:۰۰ / ۰:۰۰

انجیل به گزارش متی

فصل بیست و ششم

دسیسۀ قتل عیسی توسط علمای دین

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۱ - ٢ و لوقا ٢٢: ۱ - ٢ و یوحنا ۱۱: ۴۵ - ۵٣)

۱ وقتی عیسی سخنان خود را در مورد همۀ این چیزها به پایان رسانید در مورد خود به شاگردانش گفت: ۲ «شما می دانید که بعد از دو روز عید فِصَح است و پسر انسان را تسلیم خواهند کرد و بر صلیب خواهند کشید.» ۳ در همین وقت سران کاهنان و بزرگان قوم در حویلی کاهن اعظم «قیافا» گرد هم آمدند ۴ و مشورت کردند که چگونه با دسیسه عیسی را دستگیر کنند و به قتل رسانند. ۵ آنها گفتند: «این کار نباید در ایام عید انجام گردد، مبادا شورش در میان مردم ایجاد شود.»

ریختن عطر بر عیسای مسیح

(همچنان در مرقُس ۱۴: ٣‏ - ۹ و یوحنا ۱٢: ۱ - ۸)

۶ وقتی عیسی در بیت عنیا در خانۀ شمعون جذامی بود، ۷ زنی با ظرف مرمرین پُر از عطر گرانبها پیش او آمد و در حالی که عیسی سر دسترخوان نشسته بود، آن زن عطر را روی سر او ریخت. ۸ اما شاگردان عیسی چون این کار را دیدند، بسیار قهر شده گفتند: «این مصرف بیجا برای چیست؟ ۹ می شد آن را به قیمت خوب فروخت و پولش را به فقرا داد!» ۱۰ عیسی این را فهمید و به آنها گفت: «چرا مزاحم این زن می شوید؟ او کار بسیار خوب برای من کرده است. ۱۱ فقرا همیشه در بین شما خواهند بود اما من همیشه با شما نیستم. ۱۲ او با ریختن این عطر بر بدن من، مرا برای دفن آماده ساخته است. ۱۳ من به یقین برای شما می گویم که در هر جای دنیا که این خبر خوش موعظه شود، از این زن و کاری که انجام داده است، یاد خواهد شد.»

یهودای اسخریوطی به عیسی خیانت می کند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۱۰‏ - ۱۱ و لوقا ٢٢: ٣‏ - ۶)

۱۴ پس از آن، یکی از آن دوازده شاگرد به نام یهودای اسخریوطی پیش سران کاهنان رفت ۱۵ و گفت: «اگر عیسی را به شما تسلیم کنم به من چه خواهید داد؟» سران کاهنان سی سکۀ نقره را شمرده به او دادند. ۱۶ از آن وقت یهودا به دنبال فُرصت مناسبی بود تا عیسی را تسلیم نماید.

عیسی عید فِصَح را با شاگردان تجلیل می کند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۱٢‏ - ٢۱ و لوقا ٢٢: ۷‏ - ۱۴، ٢۱‏ - ٢٣ و یوحنا ۱٣: ٢۱‏ - ٣۰)

۱۷ در اولین روز عید نان فطیر، شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «در کجا می خواهی برایت نان عید فِصَح را آماده کنیم؟» ۱۸ عیسی جواب داد: «در شهر نزد فلان شخص بروید و به او بگویید که استاد می گوید وقت من نزدیک است و عید فِصَح را با شاگردانم در خانۀ تو برگزار خواهیم کرد.» ۱۹ شاگردان آن طور که عیسی گفته بود، عمل کردند و نان فِصَح را آماده نمودند.

۲۰ چون وقت نان شب شد، عیسی با دوازده شاگرد خود برای نان خوردن نشست. ۲۱ در هنگام نان خوردن او به آنها گفت: «من به یقین برای شما می گویم که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.» ۲۲ شاگردان بسیار غمگین شدند و هر یک از آنها می پرسید: «استاد، آیا آن شخص من هستم؟» ۲۳ عیسی جواب داد: «کسی که دست خود را با من در یک کاسه فرو می برد، به من خیانت خواهد کرد. ۲۴ همان گونه که در نوشته های پیامبران آمده است، من، پسر انسان، خواهم مُرد اما وای بر آن کس که به من خیانت کند. برای آن شخص بهتر می بود که هرگز به دنیا نمی آمد.» ۲۵ آنگاه یهودا که او را تسلیم می کرد جواب داده گفت: «استاد، آیا آن شخص من هستم؟» عیسی جواب داد: «تو خودت می گویی.»

تجلیل مراسم شام خداوند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ٢٢‏ - ٢۶ و لوقا ٢٢: ۱۴‏ - ٢۰ و اول قرنتیان ۱۱: ٢٣‏ - ٢۵)

۲۶ هنگامی که آنها نان می خوردند، عیسی نان را برداشت و آن را برکت داده پاره کرد و به شاگردان داد و گفت: «بگیرید و بخورید، این است بدن من.» ۲۷ آنگاه پیاله را برداشت و پس از شکرگزاری آن را به شاگردان داد و گفت: «همۀ شما از این بنوشید ۲۸ زیرا این است خون من برای عهد و پیمانی که برای بخشیدن گناهان بسیاری ریخته می شود. ۲۹ من به شما می گویم که دیگر از این شربت انگور نخواهم نوشید تا روزی که با شما در پادشاهی پدرم آن را دوباره بنوشم.» ۳۰ پس از آن چند آیت از سرود مخصوص عید فِصَح را خواندند و به طرف کوه زیتون رفتند.

عیسی انکار کردن پِطرُس را پیشگویی می کند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ٢۷‏ - ٣۱ و لوقا ٢٢: ٣۱‏ - ٣۴ و یوحنا ۱٣: ٣۶‏ - ٣۸)

۳۱ آنگاه عیسی به آنها گفت: «امشب همۀ شما مرا ترک خواهید کرد، زیرا در نوشته های پیامبران آمده است: چوپان را می زنم و گوسفندهای گله پراگنده خواهند شد. ۳۲ اما پس از آن که دوباره زنده شوم، پیش از شما به منطقۀ جلیل خواهم رفت.» ۳۳ پِطرُس جواب داد: «حتی اگر همه تو را ترک نمایند، من هرگز چنین کاری نخواهم کرد.» ۳۴ عیسی به او گفت: «به یقین به تو می گویم که همین امشب پیش از آن که خروس بانگ بزند، تو سه بار مرا انکار خواهی کرد.» ۳۵ پِطرُس به او گفت: «حتی اگر لازم باشد که با تو بمیرم، تو را انکار نخواهم کرد.» شاگردان دیگر نیز همین را گفتند.

دعای عیسی در باغ جِتسیمانی

(همچنان در مرقُس ۱۴: ٣٢‏ - ۴٢ و لوقا ٢٢: ٣۹‏ - ۴۶)

۳۶ پس عیسی با شاگردان خود به جایی که جِتسیمانی یاد می شد رسید، عیسی به آنها گفت: «در اینجا بنشینید تا من آنجا رفته دعا کنم.» ۳۷ عیسی پِطرُس و دو پسر زبدی را با خود بُرد. غم و اندوه بزرگی تمام وجود او را فرا گرفت ۳۸ و به آنها گفت: «روح من بسیار غمگین است، حتی نزدیک به مرگ می باشد، شما در اینجا باشید و با من بیدار بمانید.» ۳۹ عیسی کمی پیشتر رفت، رو به زمین نهاد و دعا کرده گفت: «ای پدر اگر ممکن است اجازه بده که این پیاله از من دور شود، اما نه به خواست من بلکه به ارادۀ تو.» ۴۰ بعد نزد شاگردان آمد و دید که آنها خوابیده اند، پس به پِطرُس گفت: «آیا نمی توانستید یک ساعت با من بیدار بمانید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا دچار وسوسه نشوید، زیرا روح می خواهد اما جسم ناتوان است.» ۴۲ عیسی برای بار دوم رفت و باز دعا نموده گفت: «ای پدر، اگر ممکن نیست این جام بدون نوشیدن از من بگذرد، پس آنچه ارادۀ توست انجام شود.» ۴۳ عیسی آمد و باز هم شاگردان را در خواب یافت، زیرا نمی توانستند که چشمان خود را باز نگهدارند. ۴۴ پس، از پیش آنها رفت و برای بار سوم به همان کلمات دعا کرد. ۴۵ آنگاه نزد شاگردان برگشت و به آنها گفت: «آیا هنوز در خواب هستید و استراحت می کنید؟ ساعت آن رسیده است که من، پسر انسان، به دست گناهکاران تسلیم شوم. ۴۶ برخیزید برویم، آن کس که به من خیانت می کند حالا می رسد.»

عیسی را دستگیر می کنند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۴٣‏ - ۵۰ و لوقا ٢٢: ۴۷‏ - ۵٣ و یوحنا ۱۸: ۱‏ - ۱٢)

۴۷ عیسی هنوز سخن می گفت که یهودا، یکی از آن دوازده شاگرد، همراه با گروه زیادی از کسانی که شمشیر و چوب به دست داشتند و از جانب سران کاهنان و بزرگان قوم فرستاده شده بودند، به آنجا رسیدند. ۴۸ یهودای خاین به آن جمعیت نشانی داده بود که: «هر کسی را که بوسیدم همان شخص عیسی است، او را بگیرید.» ۴۹ پس یهودا مستقیم به طرف عیسی رفت و گفت: «سلام، استاد،» و او را بوسید. ۵۰ عیسی به او گفت: «ای دوست، کارت را به زودی انجام بده.» پس آنها پیش رفتند و عیسی را محکم گرفته دستگیر کردند. ۵۱ در این لحظه یکی از کسانی که با عیسی بود، دست انداخته شمشیر خود را کشید و به غلام کاهن اعظم حمله کرد و گوش او را برید. ۵۲ ولی عیسی به او گفت: «شمشیر خود را غلاف کن! هر کسی شمشیر بکشد به شمشیر نیز کُشته می شود. ۵۳ فکر می کنی که من نمی توانم به پدر خود دعا کنم که بیش از دوازده لشکر فرشته را به کمک من بفرستد؟ ۵۴ اما در آن صورت نوشته های پیامبران چگونه کامل گردد که می گویند: این کار باید حتمی صورت گیرد؟»

۵۵ در همین هنگام عیسی به جمعیت خطاب کرده گفت: «مگر می خواهید یک یاغی را گرفتار کنید که مسلح با شمشیر و چوب برای دستگیری من آمده اید؟ من هر روز در خانۀ خدا با شما می نشستم و تعلیم می دادم و شما مرا گرفتار نکردید، ۵۶ اما تمام این چیزها واقع شد تا آنچه پیامبران نوشته اند، به انجام رسد.» در این وقت همۀ شاگردان او را ترک کرده، گریختند.

عیسی در مقابل شورای یهود

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۵٣‏ - ۶۵ و لوقا ٢٢: ۵۴‏ - ۵۵، ۶٣‏ - ۷۱ و یوحنا ۱۸: ۱٢‏ - ۱۴، ۱۹‏ - ٢۴)

۵۷ گروهی که عیسی را گرفتار کرده بودند، او را نزد قیافا، کاهن اعظم بردند چون علمای شریعت و بزرگان یهود در آنجا جلسه داشتند. ۵۸ پِطرُس از دور به دنبال عیسی آمد تا به حویلی کاهن اعظم رسید و داخل شده در میان خدمتگاران نشست تا پایان کار را ببیند. ۵۹ سران کاهنان و شورای یهود کوشش می کردند شهادت دروغ بر ضد عیسی پیدا کنند تا بر اساس آن، او را به قتل برسانند. ۶۰ اما با آن که شاهدان زیادی پیش آمدند و شهادتهای دروغ دادند، شورا نتوانست دلیلی پیدا کند. در آخر دو شاهد دروغین پیش آمده، ۶۱ گفتند: «این مرد گفته است که من می توانم خانۀ خدا را ویران کنم و در ظرف سه روز دوباره آن را بسازم.» ۶۲ کاهن اعظم برخاسته از عیسی پرسید: «آیا به تهمتهایی که این شاهدان به تو می زنند، جواب نمی دهی؟» ۶۳ اما عیسی خاموش ماند. پس کاهن اعظم گفت: «تو را به خدای زنده سوگند می دهم به ما بگو، آیا تو مسیح پسر خدا هستی؟» ۶۴ عیسی گفت: «همان است که تو می گویی. اما به شما می گویم که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست خدای قادر مطلق نشسته و سوار بر ابرهای آسمان می آید.» ۶۵ کاهن اعظم گریبان خود را پاره کرده گفت: «او کفر گفت! آیا شهادتی بالاتر از این می خواهید؟ شما حالا کفر او را با گوش خود شنیدید. ۶۶ شما چه فکر می کنید؟» آنها جواب دادند: «جزای او مرگ است.» ۶۷ پس به صورتش تُف انداخته او را زدند و دیگران بر رویش سیلی زده، ۶۸ می گفتند: «حالا ای مسیح! بگو که چه کسی تو را زده است.»

پِطرُس عیسی را انکار می کند

(همچنان در مرقُس ۱۴: ۶۶‏ - ۷٢ و لوقا ٢٢: ۵۶‏ - ۶٢ و یوحنا ۱۸: ۱۵‏ - ۱۸، ٢۵‏ - ٢۷)

۶۹ در این وقت پِطرُس در بیرون حویلی نشسته بود که یکی از خدمه های کاهن اعظم پیش او آمده گفت: «تو هم با عیسای جلیلی بودی.» ۷۰ پِطرُس در حضور همۀ آنها انکار کرد و گفت: «من نمی دانم تو چه می گویی.» ۷۱ هنگامی که پِطرُس از آنجا به طرف دروازه حویلی رفت، یک زن خدمتگار دیگری او را دید و به کسانی که در آنجا بودند گفت: «این شخص هم با عیسای ناصری بود.» ۷۲ باز هم پِطرُس منکر شده گفت: «من سوگند می خورم که آن مرد را نمی شناسم.» ۷۳ کمی بعد کسانی که آنجا ایستاده بودند، پیش پِطرُس آمده به او گفتند: «یقین داریم که تو یکی از آنها هستی، چون از لهجه ات معلوم می شود.» ۷۴ اما پِطرُس در حالی که سوگند می خورد گفت: «من این مرد را نمی شناسم.» در همان لحظه خروس بانگ زد، ۷۵ و پِطرُس به یاد آورد که عیسی به او گفته بود: «پیش از آن که خروس بانگ بزند، تو سه بار خواهی گفت که مرا نمی شناسی.» پس بیرون رفت و زار زار گریست.

مطالب مرتبط

برخورد عیسی مسیح با زنان چگونه بود؟

برخورد عیسی مسیح با زنان چگونه بود؟ (باشما)
وقتی که ما به اناجیل نگاه می‌کنیم، به خوبی درمییابیم که عیسی مسیح برخورد دوگونه با مردان و زنان نداشت. همان برخوردی را که با مردان داشت با زنان نیز داشت. به حرف‌های آنها گوش می‌داد، آنها را شفا می‌داد. در تعالیم و کارهای خود به زنان به اندازۀ مردان عنایت و توجه داشته ‌است.

برنامه رادیویی درباره آیه ۳-۶ (۲۸ دقیقه)

عید قربان و قربانی

عید قربان و قربانی (باشما)
عیسی مسیح به این جهان آمد تا بشریت را نجات دهد. زیرا بدون فدیه و بخشش گناهان، نمی‌توانیم فرزندان خدا شویم. به خاطر فدیهٔ بشریت، لازم بود که پسر یگانۀ خدا، یعنی عیسی مسیح، به این جهان بیاید و برای پرداخت بهای سنگین گناهان ما فدا گردد. لازم بود که خدای پدر، عیسی مسیح را قربانی کند تا با قیمت خون عیسی مسیح، ما نجات پیدا کنیم. عیسی مسیح قربانی کامل است. این قربانی برای یک بار و برای همیشه است.

برنامه رادیویی درباره آیه ۲۶-۲۸ (۲۸ دقیقه)

عهد خدا با با انسان مُهر شد

عهد خدا با با انسان مُهر شد (آرامش و شادی در مسیح)
قوم برگزیده خدا بعد از خروج از مصر وارد عهد شریعت شدند پس از شنیدن کتاب عهد آنها قاطعانه اطاعت خویش را اعلام نمودند نظر به تعهد و اطاعت قوم؛ موسی نیمی خون ذبح شده را که در لگنی بود بالای مردم پاشید و عهد را رسما با خون مُهر و موم نمود که تنها شامل قوم اسرائیل می‌شد. اما دوهزار سال پیش خون مقدس عیسی مسیح نه تنها برای یک قوم بلکه همه بشریت ریخته شد تا هرکسی که به او ایمان بیاورد در حضور خدا پذیرفته شده شامل آن وعده نجات ابدی شامل عهد خدا می‌شوند.

برنامه رادیویی درباره آیه ۲۶-۲۹ (۳۰ دقیقه)

جمعه الصلیب 2020

جمعه الصلیب 2020 (باشما)
عیسی مسیح پاک و مقدس بود. او هیچ گناهی را مرتکب نشده بود. پس چرا عیسی مسیح بر صلیب کشته شد و خون پاک و گران بهای او ریختانده شد؟

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۵۲-۵۳ (۲۸ دقیقه)

آیا عیسی مسیح خودش می‌‌فهمید که مصلوب می‌‌شود؟

آیا عیسی مسیح خودش می‌‌فهمید که مصلوب می‌‌شود؟ (باشما)
خوانندگان عزیز! طوری که همه می‌‌دانید، مسیحیان جهان از عید قیام جشن گرفتند و جمعة الصلیب بود، یعنی جمعۀ که عیسی مسیح مصلوب شد و در روز سوم از مردگان قیام کرد، زنده شد و کلام خداوند به وضاحت می‌‌فرماید که اضافه از پنجصد نفر عیسی مسیح را زنده دیدند و شاگردان با وی نان خوردند و تمام واقعات را در کلام خدا خوانده می‌‌توانیم. یکی از دوستان ما در این مورد سوالی را مطرح کردند که آیا عیسی مسیح می‌‌دانست که مصلوب می‌‌شود؟ سوال بسیار خوبی است و بخاطری که بتوانیم به این سوال پاسخ ارائه کنیم باید چند آیاتی را از انجیل مقدس بخوانیم که در انجیل متی فصل ،26 ، آیۀ 28، عیسی مسیح می‌‌فرماید : ...  خون من ریخته می‌‌شود تا گناهان بسیاری بخشیده شود ؛ و چندین بار که با شاگردان خود بود، از مرگ خود یاد می‌‌کند که ,, من باید کشته شوم ،، و در اینجا نیز خواندیم که عیسی مسیح به زبان خود می‌‌فرماید که خون من ریخته می‌‌شود تا گناهان بسیاری بخشیده شود، بناً جواب ما ” بلی ” است. بلی ! عیسی مسیح می‌‌دانست، معنی نام عیسی مسیح نجات دهنده هست و او می‌‌دانست که باید برای کفارۀ گناهان قربانی شود. اگر به انجیل یوحنا فصل سوم آیات 14 تا 16 مراجعه کنیم، می‌‌خوانیم:  ۱۴همانگونه که موسی در بیابان مجسمه مار مفرغی را بر چوبی آویزان کرد تا مردم به آن نگاه کنند و از مرگ نجات یابند، ۱۵ من نیز باید بر صلیب آویخته شوم تا مردم به من ایمان آورده ، از گناه نجات پیدا کنند و زندگی جاوید بیابند.  ۱۶ زیرا خدا بقدری مردم جهان را دوست دارد که یگانه فرزند خود را فرستاده است ، تا هر که به او ایمان آورد، هلاک نشود بلکه زندگی جاوید بیابد. دوستان عزیز! اگر ما به این آیات دقت کنیم تا بدانیم هدف عیسی مسیح از این سخنان چه بود؟ باید به کتاب اعداد، فصل 21 آیات 4 تا 9 در عهد عتیق کتاب مقدس مراجعه کنیم تا ببینیم هدف عیسی مسیح در این آیات چیست؟ ۴ بعد از آن، قوم اسرائیل از کوه هور حرکت کرد تا از راهی که به دریای احمر می‌‌رفت، سرزمین اَدوم را دور بزنند. امّا بنی اسرائیل از این سفر طولانی به تنگ آمدند  ۵ و از خدا و حضرت موسی شکایت کردند و گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردید تا در این بیابان بمیریم؟ نه چیزی است که بخوریم و نه آب است که بنوشیم. ما از خوردن این خوراک بی مزه خسته شده ایم.« ۶ آنگاه خداوند مار‌های سمی را در میان ایشان فرستاد و بسیاری از قوم گزیده شدند و مردند.  ۷ مردم اسرائیل نزد موسی آمدند و گفتند: » ما گناه کرده ایم، زیرا علیه خداوند و علیه تو شکایت نموده ایم. پس به حضور خداوند دعا کن که ما را از شر این مارها نجات بدهد. «پس موسی برای آنها دعا کرد.  ۸ خداوند به موسی فرمود: » یک مار برنزی بساز و بر تیری بیاویز . اگر هر مارگزیده ای به آن نگاه کند، زنده می‌‌ماند. « ۹ پس موسی یک مار برنزی ساخت و آن را بر سر تیری آویخت و همین که مار گزیده ای، به آن نگاه می‌‌کرد، شفا می‌‌یافت. خوانندگان گرامی! منظور از خوراک بی مزه، همان نان منا است که خداوند همه روزه به قوم اسرائیل در صحرا می‌‌داد تا بخورند و قوم بخاطر این خوراک شکایت می‌‌کنند که خسته شده ایم و آن وقت بود که خداوند آنها را به وسیلۀ مار‌های زهری، به سزای ناشکری شان رسانید. زیرا آنها در سر زمین مصر برده و غلام بودند و مصریان از آنها مانند حیوانات کار می‌‌گرفتند و آنها را لت و کوب می‌‌کردند و زمانیکه خداوند صدای گریه و درد و واویلا و فریاد شان را شنید، حضرت موسی را برای نجات شان فرستاد و زمانی که حضرت موسی آنها را از مصر بیرون کشید، باید دشت و صحرای را عبور می‌‌کردند ولی قوم شروع به ناشکری و گله و شکایت می‌‌کنند و کلام خدا می‌‌فرماید که از خدا و موسی شکایت کردند و آنگاه می‌‌بینیم که خداوند بخاطری گناهی که کردند مار‌های زهری را در میان شان فرستاد و مار‌ها بسیاری از آن‌ها را گزیدند و کشتند. آنگاه مردم اسرائیل نزد حضرت موسی آمدند و گفتند که ما در مقابل خداوند و تو گناه کرده ایم. قوم به گناۀ خود پی می‌‌برند و توبه می‌‌کنند و به حضرت موسی می‌‌گویند که برای شان نزد خداوند دعا کند تا از شر این مار‌ها نجات حاصل کنند و خواندیم که موسی برای آنها دعا کرد تا این بلا دفع شود و خداوند به موسی فرمود یک مار برنجی بساز و بر پایۀ بیاویز و هر گزیده شدۀ که به آن نگاه کند، زنده می‌‌ماند. پس موسی یک مار برنجی ساخت و به مجردی که یک مارگزیده به آن نگاه می‌‌کرد، شفا می‌‌افت. سوال اینجاست که چرا خداوند تمام شانرا شفا نداد؟ خداوند می‌‌خواست که خود این مردم به شفای که خداوند عطا می‌‌نماید ایمان پیدا کنند. خداوند یک نمونۀ از به صلیب رفتن عیسی مسیح را به ما نشان می‌‌دهد. خداوند یک نمونه را نشان داد که شما بطرف این مار ببینید، شفا پیدا می‌‌کنید و همینطور بعد از این قصه ما و شما می‌‌بینیم که نسل انسان گناه کرده و همیشه در گناه بوده اند و خداوند همانطوری که عیسی مسیح در انجیل یوحنا، فصل سوم آیات 14 تا 16 گفت، همانطوری که موسی مار برنجی را از چوب آویزان کرد تا مردم ببینند و شفا بیابند من هم باید به صلیب آویخته شوم. چرا؟ تا مردم به من ایمان بیاورند و از گناه نجات حاصل نموده زندگی ابدی را حاصل کنند. دوستان عزیز! عیسی مسیح کاملاً همه چیز را می‌‌دانست. او خودش از خدا بود، خودش خداوند بود که در جسم انسان آمد و تمام این چیز‌ها را می‌‌فهمید و نمونۀ را که نشان داد، در وقت حضرت موسی نشان داد، مگر در زمان خود عیسی مسیح عملی شد. در زمان حضرت موسی فقط از قوم اسرائیل کسانی را که مار گزیده بود، و به آن مار برنجی نگاه کردند، و ایمان داشتند که خداوند می‌‌تواند آنها را از این طریق شفا بدهد، شفا پیدا کردند. مگر امروز ما مار برنجی نداریم. حتی دیگر اقوام از مار برنجی خبر نبودند مگر حال با شکر گزاری از خداوند همۀ ما از صلیب عیسی مسیح، از محبت خدا در صلیب عیسی مسیح و نجات از گناهان، می‌فهیم و خداوند پلانش همین است تا هر کسی که به عیسی مسیح ایمان بیاورد و امید شان به عیسی مسیح باشد، حیات جاودانی را می‌توانند دریافت کنند. خوانندگان گرانقدر! ما نه تنها از این چند جای کتاب مقدس می‌توانیم بفهیم بلکه کلام خدا برای ما نشان می‌دهد که هر چیزی که سر عیسی مسیح باید واقع میشد، توسط اشیعای نبی، صد‌ها سال پیش از آمدن عیسی مسیح، پیشگویی شده بود. ما و شما می‌توانیم فصل 53 کتاب اشعیای نبی را بخوانیم و بدانیم که چطور نبی خداوند این موضوع را پیشگوئی کرده بود زیرا خداوند برایش نشان داده بود. بیائید فصل 53 کتاب اشعیای نبی را یکجا بخوانیم: 1 اما چه‌ كم‌ هستند كسانی‌ كه‌ این‌ حقیقت‌ را باور می‌‌كنند! چه‌ كم‌اند كسانی‌ كه‌ خداوند این‌ حقیقت‌ را به‌ آنان‌ آشكار ساخته‌ است‌!  ۲ در نظر خدا او مانند درخت‌ سبزی‌ بود كه‌ در زمین‌ خشك‌ و شوره‌زار روئیده‌ و ریشه‌ دوانده‌ باشد؛ اما در نظر ما او زیبایی‌ و جلوه‌ای‌ نداشت‌ كه‌ مشتاقش‌ باشیم‌.  ۳ ما او را خوار شمردیم‌ و رد كردیم‌، اما او درد و غم‌ را تحمل‌ كرد. همه‌ ما از او رو برگردانیدیم‌. او خوار شد و ما هیچ‌ اهمیت‌ ندادیم‌.  ۴ این‌ دردهای‌ ما بود كه‌ او به‌ جان‌ گرفته‌ بود، این‌ رنجهای‌ ما بود كه‌ او بر خود حمل‌ می‌‌كرد؛ اما ما گمان‌ كردیم‌ این‌ درد و رنج‌ مجازاتی‌ است‌ كه‌ خدا بر او فرستاده‌ است‌.  ۵ برای‌ گناهان‌ ما بود كه‌ او مجروح‌ شد و برای‌ شرارت‌ ما بود كه‌ او را زدند. او تنبیه‌ شد تا ما سلامتی‌ كامل‌ داشته‌ باشیم‌. از زخمهای‌ او ما شفا یافتیم‌.  ۶ ما همچون‌ گوسفندانی‌ كه‌ آواره‌ شده‌ باشند، گمراه‌ شده‌ بودیم‌؛ راه‌ خدا را ترك‌ كرده‌ به‌ راه‌های‌ خود رفته‌ بودیم‌. باوجود این‌، خداوند تقصیرها و گناهان‌ همه‌ ما را به‌ حساب‌ او گذاشت‌!  ۷ با او با بی‌رحمی‌ رفتار كردند، اما او تحمل‌ كرد و زبان‌ به‌ شكایت‌ نگشود. او را مانند بره‌ به‌ كشتارگاه‌ بردند؛ و او همچون‌ گوسفندی‌ كه‌ نزد پشم‌ برنده‌اش‌ بی‌زبان‌ است‌، خاموش‌ ایستاد و سخنی‌ نگفت‌.  ۸ به‌ ناحق‌ او را به‌ مرگ‌ محكوم‌ كرده‌، كشتند و مردم‌ نفهمیدند كه‌ او برای‌ گناهان‌ آنها بود كه‌ كشته‌ می‌‌شد بلی‌، او بجای‌ مردم‌ مجازات‌ شد.  ۹ هنگامی‌ كه‌ خواستند او را همراه‌ خطاكاران‌ دفن‌ كنند، او را در قبر مردی‌ ثروتمند گذاشتند؛ اما هیچ‌ خطایی‌ از او سر نزده‌ بود و هیچ‌ حرف‌ نادرستی‌ از دهانش‌ بیرون‌ نیامده‌ بود.  ۱۰خداوند می‌‌فرماید: «این‌ خواست‌ من‌ بود كه‌ او رنج‌ بكشد و بمیرد. او جانش‌ را قربانی‌ كرد تا آمرزش‌ گناهان‌ به‌ ارمغان‌ آورد، بنابراین‌ صاحب‌ فرزندان‌ بی‌شمار خواهد شد. او زندگی‌ را از سر خواهدگرفت‌ و اراده‌ من‌ بدست‌ او اجرا خواهد شد. ۱۱ هنگامی‌ كه‌ ببیند عذابی‌ كه‌ كشیده‌ چه‌ ثمری‌ به‌ بار آورده‌، راضی‌ و خشنود خواهد شد. خدمتگزار عادل‌ من‌ بار گناهان‌ بسیاری‌ ازمردم‌ را به‌ دوش‌ خواهد گرفت‌ و من‌ بخاطر او آنها را خواهم‌ بخشید.  ۱۲ به‌ او مقامی‌ بزرگ‌ و قدرتی‌ عظیم‌ خواهم‌ داد، زیرا او خود را فدا كرد، از خطاكاران‌ محسوب‌ شد، بار گناهان‌ بسیاری‌ را بر دوش‌ گرفت‌ و برای‌ خطاكاران‌ شفاعت‌ كرد.« دوستان عزیز! اگر کتاب مقدس را در اختیار دارید لطفاً تمام این مطالب را بخوانید و خواهید دید که تمام چیز‌های را که انبیای عهد عتیق در موردش گفته بودند، یکایک در زندگی عیسی مسیح عملی شد. عیسی مسیح محکوم به مرگ شد. چرا ؟ کلام خدا می‌فرماید که او قدوس بود، پاک بود و هیچ گناهی در او نبود، مگر به خاطر گناهان ما جان خود را فدا نمود تا که فدیۀ گناهان را به وجود بیاورد و عیسی مسیح بخاطر گناۀ ما کشته شد. عیسی مسیح می‌فهمید، خداوند می‌فهمید و نقشۀ خداوند همین بود و باز هم می‌خواهیم به جواب دوستان عزیز ما بگوئیم که بلی عیسی مسیح می‌دانست که باید مصلوب شود و او آمد تا کشته شود. زیرا کلام خدا اینرا به ما یاد می‌دهد. بخاطری اینکه برای ما و شما بخشایش از گناهان را میسر بسازد. تا ما کسانی که هیچ امیدی نداشتیم، امید داشته باشیم و تا حتی ما کسانی که خدا را نمیشناختیم و از خدا دور بودیم بتوانیم دوباره با خدا زندگی ابدی داشته باشیم. پس دوستان گرامی ! چیزی را که ما باید بگوئیم اینست که خداوندا شکرت می‌کنم که تو آمدی تا بخاطر گناهان ما فدیه شوی و همۀ ما می‌دانیم که مزد گناه مرگ است و تو با خون پاک ات، گناهان ما را پاک ساختی و شکر می‌کنیم که زمانیکه ما به تو ایمان می‌اوریم، می‌توانیم امید بخشایش را داشته باشیم و هرگاه به انجیل مقدس دقت بکنیم در هر چهار انجیل عیسی مسیح سه بار دربارۀ مرگ خود پیشگوئی کرده بود و خصوصاً در انجیل مرقُس به شکل بسیار واضح و روشن به شاگردان در مورد این موضوع یاد آوری می‌کند و می‌فرماید که بطرف اورشلیم می‌روم و در آنجا دستگیرم می‌کنند تا کشته شوم ولی در آخر همیشه می‌فرماید که خون من ریختانده می‌شود تا گناۀ بسیاری بخشیده شود. خون عیسی مسیح خون مقدس هست. خونی پاکی است که می‌تواند بالای گناهان ما ریختانده شود و گناهان ما را پاک بسازد و هر کسی که به عیسی مسیح ایمان دارد، حیات جاودانی را می‌تواند حاصل کند. البته باید گفت که با خواندن کتاب مقدس بیشترین سوالات شما حل خواهند شد و جواب بسیاری از سوالات تانرا در انجیل مقدس می‌توانید پیدا کنید.

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۸ (۳۰ دقیقه)

باغ

باغ (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۶ (۳۰ دقیقه)

امثال ۲۸: ۷- ۹، ۱۰-۱۲

امثال ۲۸: ۷- ۹، ۱۰-۱۲ (آرزوی دل)

برنامه رادیویی شامل آیه ۴۱-۴۲ (۳۰ دقیقه)

امثال ۲۸: ۱۳- ۱۵، ۱۶-۱۸

امثال ۲۸: ۱۳- ۱۵، ۱۶-۱۸ (آرزوی دل)

برنامه رادیویی شامل آیه ۴۵-۴۶ (۳۰ دقیقه)

تسلیم

تسلیم (روزنه ای زندگی مسيحی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۴۷ (۳۰ دقیقه)

امثال ۲۸: ۱۹- ۲۱، ۲۲-۲۴

امثال ۲۸: ۱۹- ۲۱، ۲۲-۲۴ (آرزوی دل)

برنامه رادیویی شامل آیه ۴۷-۵۴ (۳۰ دقیقه)

سفری به سرزمین محروم بادغیس و وعده های رییس جمهور به آنها

سفری به سرزمین محروم بادغیس و وعده های رییس جمهور به آنها (رنگ زندگی )
بادغیسی‌ها در یک روز سرد پاییزی منتظر رییس‌جمهور بودند تا سرک قیصار –لامانه افتتاح کند. افتتاح این سرک آرزوی دیرینه‌ی ای مردم بوده است. سرانجام، رییس‌جمهور غنی برای نخستین بار در زمان حکومت‌داری اش در قلعه نو بادغیس آمد. سپس رییس‌جمهور تحت تدابیر شدید امنیتی وارد خیمه‌ی شده که از قبل برای سخنرانی وی تدارک دیده شده بود. نوبت به سخنرانی رییس‌جمهور غنی رسید. در ابتدایی سخنرانی‌اش افتتاح سرک قیصار- لامان را به حاضرین تبریک گفت. به مردم بادغیس گفت که کار این دو بخش این جاده، تا دو سال و نیم دیگر به پایان برسد. یکی از فعالین مدنی ده بادغیس می‌‌گوید که سرک قیصار – لامان با مشکلات زیادی مواجه است. رییس‌جمهور به مشکلات سد راه ساخت این سرک اشاره‌ی کوتاهی نداشت. این فعال از فرصت ندادن به فعالین مدنی و نمایندهای مردم برای بیان مشکلات شان سخت شکایت دارد.

برنامه رادیویی شامل آیه ۵۲ (۲۹ دقیقه)

امثال ۲۹: ۱۱- ۱۵،۱۴-۱۸

امثال ۲۹: ۱۱- ۱۵،۱۴-۱۸ (آرزوی دل)

برنامه رادیویی شامل آیه ۵۹-۶۸ (۳۰ دقیقه)