۰:۰۰ / ۰:۰۰

انجیل متی

فصل بیست و پنجم

مَثَل ده دختر جوان

۱در آن روز پادشاهی آسمان مثل ده دختر جوان خواهد بود که چراغ های خود را برداشته به استقبال داماد رفتند. ۲پنج نفر از آنها دانا و پنج نفر نادان بودند. ۳دختران نادان چراغ های خود را با خود برداشتند ولی با خود هیچ تیل نبردند، ۴اما دختران دانا چراغ های خود را با ظرف های پُر از تیل بردند. ۵چون داماد در آمدن دیر کرد، همگی خواب شان برد.

۶در نیمه شب فریاد کسی شنیده شد که می گفت: «داماد می آید، به پیش او بیائید.» ۷وقتی دختران این را شنیدند همه برخاسته چراغ های خود را حاضر کردند. ۸دختران نادان به دختران دانا گفتند: «چراغ های ما در حال خاموش شدن است، مقداری از تیل خود تان را به ما بدهید.» ۹آن ها گفتند: «نخیر، برای همۀ ما کافی نیست، بهتر است شما پیش فروشندگان بروید و مقداری تیل برای خود تان بخرید.» ۱۰وقتی آن ها رفتند تیل بخرند، داماد وارد شد. کسانی که آماده بودند با او به مجلس عروسی وارد شدند و در بسته شد. ۱۱بعد که آن پنج دختر دیگر برگشتند، فریاد زدند: «ای آقا، ای آقا در را به روی ما باز کن!» ۱۲اما او جواب داد: «به شما می گویم که اصلاً شما را نمی شناسم.» ۱۳پس بیدار باشید زیرا شما از روز و ساعت این واقعه خبر ندارید.

مَثَل سه غلام

(همچنین در لوقا ۱۹: ۱۱ - ۲۷)

۱۴پادشاهی آسمان مانند مردی است که می خواست سفر کند. پس غلامان خود را خواسته، اموال خویش را به آنها سپرد ۱۵و به هر یک به نسبت توانائی اش چیزی داد. به یکی پنج سکۀ طلا و به دیگری دو سکۀ و به سومی یک سکه، و پس از آن به سفر رفت. ۱۶مردی که پنج سکۀ طلا داشت زود رفت و با آن ها تجارت کرد و پنج سکۀ طلا سود برد. ۱۷همچنین آن مردی که دو سکۀ طلا داشت دو سکۀ دیگر سود آورد. ۱۸اما آن مردی که یک سکۀ طلا به او داده شده بود رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد. ۱۹بعد از مدت زیادی ارباب برگشت و با آن ها به تصفیه حساب پرداخت. ۲۰کسی که پنج سکۀ طلا به او داده شده بود آمد و پنج سکه ای را هم که سود برده بود با خود آورد و گفت: «تو این پنج سکه را به من سپرده بودی، این پنج سکۀ دیگر هم سود آن است.» ۲۱ارباب گفت: «آفرین، ای غلام خوب و امین! تو در امر کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی، من حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در خوشی ارباب خود شریک باش.» ۲۲آنگاه مردی که دو سکۀ طلا داشت آمد و گفت: «تو دو سکه به من سپردی، این دو سکۀ دیگر هم سود آن است.» ۲۳ارباب گفت: «آفرین، ای غلام خوب و امین! تو در کار کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی و حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در خوشی ارباب خود شریک باش.» ۲۴سپس مردی که یک سکه به او داده شده بود آمد و گفت: «ای ارباب، من می دانستم که تو مرد سختگیری هستی، از جائی که نکاشته ای درو می کنی و از جائی که نپاشیده ای جمع می نمائی. ۲۵پس ترسیدم و رفتم و طلای تو را در زمین پنهان کردم. بفرما، پول تو این جاست.» ۲۶ارباب گفت: «ای غلام بدسرشت و تنبل، تو که می دانستی من از جائی که نکاشته ام، درو می کنم و از جایی که نپاشیده ام، جمع می کنم، ۲۷پس به همین دلیل می باید پول مرا به صرافان می دادی تا وقتی من از سفر بر می گردم آن را با سودش پس بگیرم. ۲۸سکه طلا را از او بگیرید و به آن کس که ده سکه دارد بدهید، ۲۹زیرا آن کس که دارد به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد و آن کس که ندارد، حتی آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد. ۳۰این غلام بی فایده را به تاریکی بیندازید، جایی که گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.»

روز داوری

۳۱وقتی پسر انسان با جلال خود همراه با همۀ فرشتگان می آید، بر تخت پادشاهی خود خواهد نشست ۳۲و تمام ملت های روی زمین در حضور او جمع می شوند. آنگاه او مانند چوپانی که گوسفندان را از بزها جدا می کند، آدمیان را به دو گروه تقسیم خواهد کرد. ۳۳گوسفندان را در دست راست و بزها را در دست چپ خود قرار خواهد داد. ۳۴آنگاه پادشاه به آنهای که در سمت راست او هستند خواهد گفت: «ای کسانی که از جانب پدر من برکت یافته اید! بیایید و وارث سلطتنی شوید که از ابتدای آفرینش عالم برای شما آماده شده است. ۳۵چون وقتی گرسنه بودم به من خوراک دادید، وقتی تشنه بودم به من آب دادید، هنگامی که مسافر بودم مرا به خانۀ خود بردید، ۳۶وقتی عریان بودم مرا پوشانیدید، وقتی بیمار بودم به عیادت من آمدید و وقتی که در زندان بودم از من دیدن کردید.» ۳۷آنگاه نیکان جواب خواهند داد: «ای خداوند چه وقت تو را گرسنه دیدیم که به تو خوراک داده باشیم و یا چه موقع تو را تشنه دیدیم که به تو آب داده باشیم؟ ۳۸چه زمان مسافر بودی که تو را به خانه بردیم یا برهنه بودی که تو را پوشاندیم؟ ۳۹چه وقت تو را بیمار یا محبوس دیدیم که به دیدنت آمدیم؟» ۴۰پادشاه در جواب خواهد گفت: «بدانید آنچه به یکی از کوچکترین برادران من کردید، به من کردید.»

۴۱آنگاه به آنهای که در سمت چپ او هستند خواهد گفت: «ای لعنت شدگان، از من دور شوید و به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است بروید، ۴۲زیرا وقتی گرسنه بودم به من خوراک ندادید، وقتی تشنه بودم به من آب ندادید، ۴۳وقتی مسافر بودم به من منزل ندادید، وقتی برهنه بودم مرا نپوشانیدید و وقتی بیمار و محبوس بودم به عیادت من نیامدید.» ۴۴آنها نیز جواب خواهند داد: «چه موقع تو را گرسنه یا تشنه یا مسافر یا عریان یا بیمار یا محبوس دیدیم و کاری برایت نکردیم؟» ۴۵او جواب خواهد داد: «بدانید آنچه به یکی از این کوچکان نکردید، در واقع به من نکردید» ۴۶و آنها به جزای ابدی خواهند رسید، ولی عادلان به زندگی ابدی داخل خواهند شد.»

مطالب مرتبط

آخر زمان

آخر زمان (باشما)
علامات و نشانه‌های آخر زمان، پدیده‌هایی هستند که پیش از وقوع آخر زمان رخ می‌‌‌‌‌دهند و نشانگر نزدیکی آن هستند. شاگردان عیسی مسیح می‌‌‌‌خواستند بدانند که این امور یعنی آخر زمان چه هنگام به وقوع خواهند پیوست. لیکن عیسی نکته‌ای مهم‌تر را به آنها یاد آوری کرد و برای شان گفت که بیدار باشید. واقعاً اگر همۀ ما همواره آماده و بیدار باشیم، در آن صورت دیگر لازم نیست که زمان دقیق آخر زمان را بدانیم.

برنامه رادیویی بیشتر در مورد آیه ۱-۱۳ (۲۹ دقیقه)

آمدن دو بارۀ عیسی مسیح به ای جهان

آمدن دو بارۀ عیسی مسیح به ای جهان (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۱-۴۶ (۳۰ دقیقه)

داوری آخر

داوری آخر (سئوالات مهم زندگی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۲۴ (۱۰ دقیقه)

مفهوم جهنم در مسیحیت چیست؟

مفهوم جهنم در مسیحیت چیست؟
جهنم محل جدایی کامل، آگاهانه و ابدی از نعمت‌های خداوند است. اگر انسان در تمام عمر، خدا را طرد کند و هرگز تسلیم او نشود، پس از مرگ بدون خدا وارد ابدیت جهنم خواهد شد.

مقاله شامل آیه ۳۰

جشن مهربانی در کابل

جشن مهربانی در کابل (رنگ زندگی )
هوای سرد زمستان، برای همه سرد است و هشدار می‌دهد که آماده‌گی در پیش بگیرند. اما برای فرودستان و کودکانی که در جاده‌ها کار می‌‌کنند، زمستان‌تر و سردتر. جاده‌های کابل، پر از کودکانی است که در هوای سرد، پوشیده با لباس و کفش نامناسب کار می‌‌کنند. آنها تا دیروقت، از سوز سرما در جاده‌ها، بری یافتن نان شب خود و خانواده‌ی‌شان، دست‌وپا می‌‌کنند. کودکانی که گاهی از فرط خنک، دست‌های‌ کوچک‌شان را با دهان «کُه» می‌‌کنند و حتا، در بسیاری مواقع جیب گرمی که بتواند پناهنی به این دست‌های کبودشده و لرزان باشد، ندارند. عدۀ از فعالان اجتماعی، با راه اندازی پروژۀ "ایستگاۀ مهربانی"، کالا و لباس‌های گرم برای اطفال بی بضاعت جمع آوری کردند که بسیاری از کودکان کار را از سوز سرما نجات دادند. ذبیح‌الله سادات، یکی از برگزارکننده‌گان این ایست‌گاه می‌‌گوید که هدف آنها از راه‌اندازی این کمپین وسیله شدن میان مردم فقیر اجتماع و مردم ثروت‌مند، از بهر کمک و دست‌گیری نیازمندان بوده است. او تأکید می‌‌کند که باید فرهنگ خدمت به هم‌نوعان‌شان را ترویج بدهیم.

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۱-۴۶ (۲۹ دقیقه)

دست بینوایان را گرفتن

دست بینوایان را گرفتن (رنگ زندگی )
آیا به خاطریکه یک زندگی خوب مرفه داشته باشیم باید زیاد زحمت بکشیم و از وخت استفادی اعظمی نماییم یا اینکه به رشوه خوری پناه ببریم و فساد اداری ره دامن بزنیم؟ آیا برای ما اخلاق و وجدان راحت مهم اس یا پول و نام و نشان؟ آیا اخلاق بری ما نام نیک به بار می‌‌آره یا پول‌های باد آورده شده که از طریق رشوه خوری و از راه‌های خلاف غیر اخلاقی به دست آمده؟ برای پی بردن به اصل موضوع، از شما دعوت می‌کنیم به این برنامه گوش دهید. تشکر!

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۱-۴۶ (۲۹ دقیقه)

دیدار با دیگر پیروان مسیح

دیدار با دیگر پیروان مسیح (باشما)

برنامه رادیویی شامل آیه ۳۱-۴۰ (۲۹ دقیقه)

داوری آخر

داوری آخر (سئوالات مهم زندگی)

برنامه رادیویی شامل آیه ۴۱ (۱۰ دقیقه)


Fatal error: Uncaught Error: Call to undefined function isbot() in /home/afghanbibles/inc/footer.php:166 Stack trace: #0 /home/afghanbibles/bible.php(1450): include() #1 {main} thrown in /home/afghanbibles/inc/footer.php on line 166