چاپرښته ۲۰۲۴ - ۲۰۱۵ افغانی بائبل
۱ یک روز عیسی در کنار بحیرۀ جلیل ایستاده بود که مردم به زور خود را طرف او نزدیک می کردند تا کلام خدا را از زبان او بشنوند. ۲ عیسی دید که دو کشتی در آنجا لنگر انداخته اند و ماهیگیران پیاده شده بودند تا تورهای خود را بشویند. ۳ عیسی به یکی از کشتیها که از شمعون بود، سوار شد و از او خواست تا کمی از ساحل دور شود. عیسی در حالی که در کشتی نشسته بود به درس دادن مردم پرداخت. ۴ در پایان صحبت به شمعون گفت: «کشتی را به قسمتهای عمیق آب بِران و تورهای تان را برای گرفتن ماهی به آب بیندازید.» ۵ شمعون جواب داد: «استاد، ما تمام شب زحمت کشیدیم و هیچ چیزی نگرفتیم اما حالا که تو می فرمایی، من تورها را می اندازم.» ۶ آنها چنین کردند و آنقدر ماهی گرفتند که نزدیک بود تورهای شان پاره شود. ۷ پس به همکاران خود که در کشتی دیگر بودند اشاره کردند که به کمک آنها بیایند. آنها آمدند و هر دو کشتی را آنقدر از ماهی پُر کردند که نزدیک بود کشتیها غرق شوند. ۸ وقتی شمعون پِطرُس دید که چه واقع شد، در برابر عیسی زانو زده، گفت: «ای سَروَرم، از پیش من دور شو! من گناهکارم.» ۹ شمعون و همه کسانی که با او بودند از گرفتن آنقدر ماهی حیران شدند. ۱۰ همکاران شمعون، یعقوب و یوحنا، پسران زبدی نیز همان حال را داشتند. عیسی به شمعون گفت: «نترس! از این پس مردم را به دست خواهی آورد.» ۱۱ آنها به مجرد این که کشتیها را به ساحل آوردند، همه چیز را رها کردند و به دنبال عیسی رفتند.
۱۲ روزی عیسی در شهری بود که مردی در آنجا از مرض جذام زجر می کشید. وقتی آن جذامی، عیسی را دید، به پای او افتاد و از او کمک خواست و گفت: «ای سَروَرم، اگر بخواهی می توانی مرا پاک ساخته و شِفا دهی.» ۱۳ عیسی دست خود را دراز کرد و او را لمس نمود و گفت: «من این را می خواهم، پاک شو و شِفا پیدا کن!» در همان لحظه جذام آن مرد برطرف شد. ۱۴ عیسی به او امر کرد: «به کسی چیزی نگو اما برو و خود را به کاهن نشان بده و بگذار او تو را معاینه کند و برای ثبوت پاک شدن خود قربانی ای را که موسی امر کرده است، تقدیم کن.» ۱۵ اما عیسی بیش از پیش در تمام آن مناطق شهرت یافت و عدۀ زیادی از مردم آمدند تا سخنان او را بشنوند و از مرضهای خود شِفا یابند. ۱۶ اما عیسی به جاهای خلوت می رفت و در آنجا دعا می کرد.
۱۷ یک روز وقتی عیسی مشغول درس دادن بود، یک عده از فریسیان و علمای شریعت که از تمام مناطق جلیل، یهودیه و اورشلیم آمده بودند نیز در آنجا حضور داشتند. عیسی با قدرت خدا مریضان را شِفا می داد. ۱۸ در این وقت چند مرد، کسی را که شل بود روی توشک گذاشته و می بُردند. آنها کوشش کردند آن مرد را به داخل خانه بیاورند و در برابر عیسی به زمین بگذارند. ۱۹ اما به علت ازدحام زیاد نتوانستند راهی پیدا کنند تا آن شل را به داخل بیاورند. پس آن مرد را به بام خانه بُردند، از بین خشتهای سقف، او را با توشک پایین کردند و در میان جمعیت در برابر عیسی گذاشتند. ۲۰ عیسی وقتی ایمان آنها را دید به آن مرد گفت: «گناهان تو بخشیده شد.» ۲۱ علمای شریعت و فریسیان به یکدیگر گفتند: «این کیست که کفر می گوید! تنها خدا می تواند گناهان را ببخشد!» ۲۲ چون عیسی افکار آنها را می دانست، به آنها گفت: «چرا چنین فکری را در دل خود جای می دهید؟ ۲۳ آیا گفتن این که گناهان تو بخشیده شد آسانتر است یا گفتن این که بلند شو و راه برو؟ ۲۴ من برای شما ثابت می کنم که من، پسر انسان، در روی زمین قدرت و اختیار بخشیدن گناهان را دارم.» پس عیسی به آن مرد شل گفت: «به تو می گویم برخیز، توشک خود را بردار و به خانه برو!» ۲۵ آن مرد همان لحظه در برابر آنها روی پاهای خود ایستاد، توشک خود را برداشت و خدا را ستایش کنان به خانه رفت. ۲۶ همه کسانی که آنجا بودند حیران شدند. در حالی که ترس وجود شان را فراگرفته بود، خدا را ستایش کردند و گفتند: «امروز چه چیزهای عجیبی دیدیم.»
۲۷ بعد از آن عیسی بیرون رفت و جزیه گیری را به نام لاوی دید که در محل جزیه گیری نشسته بود. عیسی به لاوی گفت: «مرا پیروی کن.» ۲۸ لاوی برخاست، همه چیز را گذاشت و عیسی را پیروی کرد. ۲۹ سپس لاوی برای عیسی در خانۀ خود مهمانی بزرگ ترتیب داد و عدۀ زیادی از جزیه گیران و اشخاص دیگر نیز در این مهمانی شرکت داشتند. ۳۰ بعضی از فریسیان و علمای شریعت از شاگردان عیسی شکایت کرده، گفتند: «چرا شما با جزیه گیران و رانده شده گان می خورید و می نوشید؟» ۳۱ عیسی به جواب آنها گفت: «تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلکه مریضان محتاج اند. ۳۲ من نیامده ام تا پرهیزگاران بلکه گناهکاران را به توبه دعوت کنم.»
۳۳ یک عده مردم به عیسی گفتند: «شاگردان یحیی اکثر وقتها روزه می گیرند و دعا می کنند، شاگردان فریسیان هم چنین می کنند اما شاگردان تو می خورند و می نوشند.» ۳۴ عیسی جواب داد: «آیا شما می توانید دوستان داماد را در عروسی در حالی که داماد با آنهاست، مجبور کنید روزه بگیرند؟ البته که نمی توانید! ۳۵ اما روزی خواهد آمد که داماد از آنها گرفته خواهد شد؛ در آن وقت آنها روزه خواهند گرفت.»
۳۶ عیسی برای آنها این مَثَل را نیز گفت: «هیچ کس پارچۀ از لباس نو را پاره نمی کند تا با آن لباس کهنه را پینه کند. اگر چنین کند، آن لباس نو پاره می شود و هم پارچۀ نو مناسب لباس کهنه نیست. ۳۷ همچنان هیچ کس آب انگور تازه را در مشک کهنه نمی ریزد. اگر بریزد، مشک را می ترکاند، شراب ضایع می شود و مشک نیز از بین خواهد رفت. ۳۸ بلی، باید آب انگور تازه را در مشک نو ریخت. ۳۹ هیچ کس پس از نوشیدن شراب کهنه، شراب تازه نمی خواهد چون می گوید که شراب کهنه بهتر است.»